تحلیل

افغانستان با یا بدون ترمپ

بصیر بیتا

 مدتی است که میان سناتوران امریکایی ضرب­المثلی باب شده، به‌ویژه در بحبوحۀ انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۲۰ این کشور، «جمهوری­‌خواهان جنگ را آغاز می­‌کنند و دموکرات­‌ها به جنگ­ پایان می­‌دهند.» این ضرب­‌المثل به تاریخچۀ جنگ­‌های امریکای در سدۀ بیستم و آغاز سدۀ بیست و یکم اشاره دارد: جنگ دهۀ ۵۰ در دوران ریاست‌جمهوری آیزنهاور؛ پالیسی جنگ نیکسون فورد کسینجر (یا همان جنگ نام‌دار ویتنام) در دهۀ ۷۰؛ جنگ سرد و گرندا در دورۀ ریگان؛ جنگ خلیج در هنگام ریاست‌جمهوری بوش پدر؛ جنگ افغانستان (به مثابۀ درازدامن‌ترین جنگ) و جنگ عراق در دورۀ بوش پسر. هر چند می‌­توان مداخلۀ آشکار نظامی امریکا در بهار عربی و پیامدهای آن، جنگ اوکراین، جنگ روانی چین به خاطر فراگیری بیماری کرونا و جنگ سوریه را بر این فهرست افزود.

این روزها جوانان، پیران، مادران، پدران، خواهران، برادران، پزشکان، مهندسان، کارگران، همه و همه رویایی در سر می‌­پرورانند؛ رویای رسیدن به مقصدی دلخواه و آینده­‌یی روشن­‌تر از گذشته در ایالات متحد امریکا. خواب و خیال­‌های سرشار از شادی و شعف برای داشتن زندگی بهتر، پرتوی از سرور و سرمستی را در دل نسلی می­‌افکند که جویای تغییر است.

حالا که جو بایدن و دونالد ترمپ (برای دور دوم) به نبرد بر سر ریاست‌جمهوری رفته‌­اند، گویا هیچ‌یک از جنگ­های نام‌برده، چندان مطرح نیست. هر دو بیشتر درگیر منافع داخلی امریکایند. اینکه چه بر سر خدمات بهداشتی خواهد آمد، چه­‌سان از پس بیماری کرونا برآیند، بیرون آمدن از شرایط کنونی اقتصاد کشور.

از نگاه سیاست خارجی نیز هر یک سیاست­‌های ویژۀ خود را تبلیغ می­‌کنند. احساسات­‌گرایی ترمپ و انتقادهای کوبندۀ بایدن بر ترمپ برای ناکارآمدی سیاست­‌های داخلی و خارجی او در راستای پاسخ درخور و مردم‌­پسند به ویروس کرونا و بدهکاری­‌های فراوانی که ترمپ بالا آورده است، هر دو نشان­گر نتایج پیش­بینی‌­ناپذیر انتخابات امریکا است. تا چند روز پیش تصور بیشینۀ کارشناسان و مردم شهرهای بزرگ امریکا بر پیروی بایدن بود، ولی گویا یکی دو روزی است که ترمپ «می­‌داند چگونه بازی کند» تا برندۀ کارزار شود.

می­‌توان ساعت­‌ها و روزها به موشکافی سخنرانی­‌های هر دو نامزد گوش سپرد، اما آنچه برای منِ افغانستانی مهم است حضور برنامه­‌های این دو در راستای پایان جنگ در افغانستان است. ۹ روز مانده پیش از رسیدن روز انتخابات، در فرصتی بی­‌همتا، ترمپ و بایدن در برنامه‌­یی به نام «شصت دقیقه» از سوی دو شبکۀ تلویزیونی گوناگون پیرامون نگرانی­‌ها، اولویت­‌ها، برنامه‌­ها و دورنگری‌های خود گپ زدند. ترمپ همچون همیشه تاکید داشت که دست‌آوردهای چشم‌گیری در چهار سال ریاست‌جمهوری­‌اش داشته، در حالی که جو بایدن می­‌گفت:{ترمپ} در پاسخ به کرونا کاملا غیرمسوولانه عمل کرده است. در این سخنرانی پر آب و تاب که ترمپ سراسیمه در سی و هشتمین دقیقه مصاحبه را ترک کرد، هیچ سخنی از افغانستان و جنگ نرفت، مگر ایمایی گذرا به جنگ اقتصادی با چین از سوی ترمپ.

اینکه هر دو نامزد اشاره­‌یی به جنگ نکردند، می­‌تواند معانی گوناگونی را فرا روی ما قرار دهد:

 ۱٫ جنگ نظامی برای دولت امریکا پایان یافته است و امریکا در جنگ­‌هایی که آغاز کرده کامیاب بوده است.

 ۲٫ امریکای بردباری و حوصلۀ پرداختن به جنگ­ را ندارد و مالیه­‌پردازان و شهروندان امریکایی نمی­‌خواهند از جنگ بشنوند و کشورشان در جنگ دخیل باشد.

 ۳٫ در حال حاضر برای دولت امریکا کشورهای جن‌گ­زده (کشورهایی که امریکا در آن جنگ­افروزی کرده) اولویت ندارد و بیشتر در پی رشد اقتصادی خود و توجه به مردمش است.

می­‌توان این فهرست معانی را گسترده‌­تر کرد یا سناریوهای سراسر متفاوتی چید، اما جایگاه افغانستان در چیدمان­‌های کوچک و منطقه­‌یی امریکا کجاست؟

با نامی از افغانستان و جنگ نبردن از سوی دو نامزد بوی خوش صلح جهانی نیز به مشام نمی‌­رسد.

در این سوی دیگر جهان، جایی متضاد یک امریکای پر از امید و رویا، در افغانستان واقعیت­‌های تاریک و سرشار از ناامیدی رخ می­‌دهد. گفتگوهای قطر پس از نزدیک به دو ماه به کوره‌راهی می­‌ماند با پیام سردرگمی برای شهروندان افغانستان. گفتگوهایی که تا کنون به هیچ پرسشی، یک پاسخ پذیرفته شده نداده است: حکومتی که طالبان می­‌خواهند چگونه حکومتی است؟

در سال ۲۰۱۴ رییس‌جمهور‌‌‌‌‌ غنی پای پیمان راهبردی با امریکا امضایش را نگاشت تا به زودی جنگ در افغانستان پایان یابد و نامی نیک از خود به جا بگذارد، ولی این رویا پس از شش سال هنوز برای او کابوس مضطرب­‌کننده‌­یی است که وی را به لاک تنهایی فرو برده.

این پیمان در واقع برگ برندۀ امریکا در جنگ افغانستان بود. پیمان امضا شد تا زمینۀ گفتگوهای صلح میان دولت امریکا و طالبان آماده شود و نتیجه نیز مصونیت جانی امریکاییان در افغانستان شود، در حالی که دولت افغانستان در اندیشۀ خام جلب پشتیبانی­‌های مالی، نظامی و سیاسی امریکا از پیکر این پیمان بود.

یک انتخابات جنجالی پس از یک سال کشمکش‌­های سیاسی و گروگان­‌گیری­، با یک توافق به سود اشرف غنی پایان یافت.‌از دیگر سو، طالبان حملاتش را با نزدیک­‌تر شدن به انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۲۰ امریکا بر افغانستان افزایش داده است، جنگ هلمند و سقوط آن، حملاتی در ننگرهار، کشتار دانش‌­آموزان در آموزشگاه کوثر دشت برچی، هجوم ناگهانی بر دانشگاه کابل.

تلاطمات راهبردی را در میان طالبان می­‌توان در طول سال­‌ها دید، ولی به میان کشیدن پای جوانان و نسل آینده به کارزار جنگ، عرصه را برای امیدپروری تنگ­تر می­‌سازد.

چندی پیش آوازهایی برخاست برای نخستین بزرگ‌داشت رسمی از سال­مرگ داکتر نجیب در کابل که برآیندهای اندکی نیز داشت. یکی از پیام­‌های مستقیم برای برگزاری این مراسم و پرطمطراق کردن آن این بود: «امریکا، اگر به جنگ در افغانستان و بازی­‌های نظامی و سیاسی­ات میان طالبان و مردم افغانستان پایان ندهی، بار دیگر دست کمک به سوی روسیه (یا ابرقدرت­‌های همسایه چون چین، هند و حتی ایران) دراز خواهیم کرد.» گویا این پیام ضمنی یا آشکار هنوز دولت امریکا را آن­چنان تکان نداده که در سیاست­‌های راهبردی­‌اش تغییری بیافریند.

هنگامی که‌‌‌‌‌ ترامپ در سال ۲۰۱۶ به قدرت رسید، روشن­فکران، دولتیان، سیاست­گران و بسیاری از شهروندان در صفحات رسانه­‌های اجتماعی خود پیام گذاشتند که این بار مردی قلدرمآب آمده است که می­‌خواهد جنگ افغانستان را یک طرفه کند زیرا او بازرگان است و یک بازرگان سود و زیان را بهتر می­­‌بیند. به راستی که او سود و زیان را تا امروز به خوبی دیده است؛ سود برای او سود اقتصادی خودش و زیان برای او زیان به بشریت، اقتصاد، مرگ میلیون­ها انسان و برآیندهای سیاست­گذاری­های ناکارآمد بوده است.

خشک­‌سالی و بیجا شدن داخلی ناشی از جنگ­‌های درون‌­مرزی، سیل بی­پایان مردمانی که برای زندگی امن­‌تر و شغلی پایدارتر خطر مرگ خود و عزیزان­شان را به جان می­‌خرند و دست به مهاجرت می­­‌زنند، دزدی‌­های خیابانی، تاریکی­‌های شبانه، سرمای زودرس زمستانی، بی­کارهای بلند مدت، نداشتن دسترسی به ساده‌ترین امکانات زندگی و زندگی در برزخ سیاست­‌های نژادپرستانه و بی‌برنامگی­­‌های سیاسی و اقتصادی، هیچ رویایی به جز از مرگ خاموش برای کودک و بزرگ­سال افغانستان باقی نمی­‌گذارد.

با بازگشت به این پرسش چگونگی آینده افغانستان با روی قدرت آمدن ترمپ یا بایدن، می­‌بینیم که با گذشت چهار سال از ریاست‌جمهوری ترامپ جنگ افغانستان وارد لایۀ ژرف­‌تری از سیاه­‌چالۀ سیاست­‌های جهانی ترمپ شده است. با این حال می­‌توان برای برون­­‌رفت از وضعیت کنونی راهکارهایی بر سر میز گذاشت و به درگاه هر دوی این نامزدان پیشکش کرد. من چند روایت گوناگون از آیندۀ پیش­‌رو فرا روی می­‌گذارم:

الف. آیندۀ افغانستان همچنانی که هست با روی کار آمدن غنی یا حتی دور بعد با روی کار آمدن هر کسی (چنان که هویداست هیچ فرد قدرتمندی برای گرفتن قدرت سیاسی دارای ارادۀ پایان جنگ دیده نمی­‌شود) لنگ‌­لنگان به سوی اعماق سردرگمی و پریشانی پیش خواهد رفت. اقتصادی مبتنی بر کمک­‌های خارجی، رد پای آشکار امریکا و انگشت­‌زنی­‌هایی از سوی ایران و پاکستان. در این روایت جنگ نرم نرمان تا چهار سال دیگر ادامه خواهد یافت.

ب. روایت دوم گویای این است که دولت کنونی تا چند سال بعد بر سر یک ساختار سیاسی با طالبان به توافق خواهد رسید و طالبان افغان با دولت افغانستان برای آبادانی کشور همکاری خواهند کرد. در این روایت از آنجا که طالبان گنگ‌اند و آشکار نیست کدام طالبان یا کدام گروه هراس‌­افکن، گروه­‌های دیگری از این دست هنوز در پاکستان و مرزهای افغانستان و چه بسا در ایران نیز وجود خواهند داشت و جنگ ادامه خواهد یافت.

ج. با نگاهی بسیار خوشبینانه، به دلیل فشارهای سیاسی، واکنش­‌های ضعیف دولت، کنش­های قوی­‌تر کشورهای همسایه در راستای تداوم جنگ و تلاش برای بیرون کردن امریکا ازافغانستان؛ حضور سیاسی و مالی و حتی فرهنگی و اجتماعی خود را در جامعۀ افغانی بیشتر کنند. این نوعی از پراکندگی سیاسی و توسل مذبوحانه را نشان خواهد داد که منافع گروهک‌های سیاسی و اقتصادی فقط برآورده خواهند شد.

د. روایت چهارم از نگاه من روایتی سازنده­‌تر است، زیرا در هیچ یک از سه روایت­ پیشین پیکار با فساد، رشد اقتصادی، نبرد برای برابری و پایان نژادپرستی، قاچاق مواد مخدر، توسعۀ سیاسی، رسیدن به صلح پایدار و صلح اجتماعی مرکز توجه نخواهند بود. در این روایت، باید با فشار جامعۀ جهانی بر سر امریکا، این کشور را واداشت یک برنامۀ توسعه برای افغانستان تهیه کند. این برنامۀ توسعه یا سازندگی با کمک دولت افغانستان، جامعۀ مدنی، نمایندگان شایستۀ مردم و نخبگان توسعۀ جهانی باید آماده شود. در این برنامه، که می­‌تواند میان ۲۰ تا ۴۰ سال باشد (۲۰ سال به دلیل حضور ۲۰ سالۀ امریکا در افغانستان تا پیش از آماده کردن این برنامه) دولت امریکا تعهد می­‌کند سالانه کمک مالی و توسعه‌­یی خود را برای دولت و مردم افغانستان ادامه دهد. این برنامه باید در برگیرندۀ برنامه‌­های ملی در عرصه­‌های رشد اقتصادی، سیاسی، نظامی، فرهنگی و علمی باشد تا افغانستان به دلیل جنگی که به هر معنا و از هر نگاه آغازگرش امریکا بوده (از پیدایش طالبان، حضور شوروی، ظهور دولت فاسد کنونی پس از ۱۱ سپتامبر) بتواند به یک توسعۀ پایدار برسد.

برای شهروندان افغانستان چه جو بایدن باشد چه دونالد ترامپ، حضور یا خروج یک همکار بین­المللی که پشتیبان آنها باشد بس ارزنده‌­تر است تا حضور خیلی از کشورها که غیرمسوولانه وارد شوند و غیرمسوولانه­‌تر بیرون بروند.

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا