خبر

بیانیۀ سید خلیل انوری در اولین سالیاد درگذشت سترجنرال سید حسین انوری

بسم‌الله الرحمن الرحیم

الحمدالله رب العالمین. الصلاه و السلام علی سیدنا و مولانا الاجمعین محمد خاتم المرسلین. والسلام علی اصحابه و اولاده ذریه رسولنا اهم میراثه الثقلین و مصادیق لسورتین طه و یاسین.

اما بعد، امروز اینجا گرد هم آمده‌ایم تا از یاد، نام و كارنامه‌های پرافتخار سپه‌سالاری یاد كنیم كه اسوۀ مردی و سرسلسلۀ جوانمردی و استوانۀ دلاوری، پایمردی و نیكویی در روزگار ما شمرده می‌شود.

تجلیل از اولین سالیاد این اسطورۀ جهاد افغانستان، كاری است كه با سختی‌های فراوان همراه بوده، چنانكه جد و مولای او حضرت علی؛ ذریه رسول كلهم غربا، فطوبی لغربا امت محمد.

زندگی حضرت علی در طی سال‌ها با غربت و امواج تهمت و افترا همراه بوده است. بعد از شهادتش می‌دانیم كه دیباج‌هایی از خاندان او در بین پخسه دیوار زنده به گور شدند و ذكر نام او در ولایاتی كه به نام و كنام او معروف بودند ممنوع شد. و این قصه همه این خاندان در طی قرن‌هاست. زندگی‌شان معطوف به خدمت خلق، اصلاحات، مبارزه برای تحقق عدالت و پس از درگذشت، قاضی شریح‌ها و بلعم باعورها كه به بركت آن‌ها صاحب لوا شده بودند در پی امحای نام و نشان‌شان می‌شدند:

نشخوار در گرفته طغیان نهروان

اینك به كشتن پسرانت نشسته‌اند

اگر اربابان تزویر و زور امروز بر اریكۀ قدرت و ثروت نشسته‌اند به بركت بازوهای توانمند انوری‌ها بوده است. اگر امروز تعمیرهای رنگارنگ و سفره‌های رنگین‌تر دارند به بركت همت و جان‌فشانی این شمشیرهای اسلام و استوانه‌های مقاومت و قهرمانانی چون سترجنرال سید حسین انوری بوده است. كسی كه روشنی چهرۀ جهاد از اوست. بی‌دلیل نیست كه بزرگترین استادان ادبیات این مملكت در سوگ او گفته‌اند:

ای مهتر ما سید ما سرور ما

ای یاد بازوی علی در لشكر ما

و بی‌هیچ شك، بدون قهرمانی‌های او خیلی از سفره‌داران قدرت امروز مجبور بودند در حجره‌های تنگ تحجر و به‌دور از تكبر در كشورهای غربت آواره شوند.

با این حال، تجمع این جمع عظیم امروز به خاطر تجلیل از نام او و كاركردهای او نشان‌دهندۀ این نكته است كه هیچ تبلیغات خناسانه‌یی نمی‌تواند محبت مردم و عشق و احترام مردم نسبت به ایشان را كم كند.

سترال جنرال فقید سید حسین انوری قبلگاه گرامی‌ام كه در نوشته‌های رسانه‌های داخلی و خارجی در این ایام ملاحظه كردیم، یكی از معدود سمبل‌های وحدت ملی در زمانه پرآشوب ما محسوب می‌شود. نویسندگان خارجی و داخلی مهم‌ترین علت این محبوبیت فراگیر و فراقومی را، خصیصۀ جوانمردی او می‌دانند؛ همان خاصیتی كه در طی قرن‌ها دلیل قوام و دوام شیرازه‌های اجتماعی بوده است. همان سنتی كه رسول گرامی اسلام در جوانی به عنوان جمعیت جوانمردان بنا نهاده بود. و امروز جوانمردی و دیگر مولفه‌های فكری و شخصیتی او هم می‌تواند برای ما به عنوان یاران و پیروان او و هم برای برنامه‌ریزان دولتی بسیار مهم و ثمربخش باشد.

دولت می‌تواند به جای رجوع به نسخه‌های به طور عمده خارجی، این سنت اجتماعی را از بین فرهنگ خود ما استخراج كند. می‌تواند انستیتوتی برای پژوهش در منش رفتاری سپه‌سالار فقید ایجاد كند. اینكه چطور شیعه و سنی، پشتون، ترك، تاجیك، هزاره و همه به او اعتماد داشته باشند و به جای اینكه قهرمان قومی یا منطقه‌یی باشد قهرمان همۀ مردم از غرب تا شرق كشور باشد.

همه از من راز این فراگیری را می‌پرسند. راز این فراگیری جدا از فتوت بی‌حد او، صعۀ صدر او نسبت به همه بود. همه مردم افغانستان را دوست می‌داشت. در سال‌هایی كه می‌توانست و امكان و پیشنهاد زندگی در كشورهای دیگر را با آسودگی داشت، بودن در كنار مردم‌اش را رها نكرد. در میان صخره‌های سخت و دره‌های تلخ، سینه‌اش را سپر بلای مردم كرده بود. با همه، فروتن و متواضع بود. هر كسی به خانه ما یا دفترش می‌آمد از هر قوم و تبار، آشنا و ناآشنا همه را با تمام وجود كمك می‌كرد. اینكه می‌گفتند جنرال انوری در همه جا نفوذ دارد و امروزه بحمدالله بیشترین كدر خدمتگذار متعلق به كسانی است كه با حمایت ایشان رشد كرده‌اند، به‌خاطر همین صعۀ صدر بود. اینكه از لوگر تا مشرقی و قندز و هرات و نیمروز و بامیان و همه جای افغانستان نیروهای وفادار به ایشان در خط اول مقاومت‌اند و در همه جا یارانی صدیق دارد به بركت این منش جوانمردانه و متوسع است.

دوستان گرامی!

درگذشت انوری پایان منش رفتاری و شیوۀ فكری او نیست؛ بل صفحه جدیدی از حیات سیاسی اوست. منش و شیوۀ فكری انوری فقید نه تنها از بین‌رفتنی نیست؛ بل هر روز در حال تجلی بیشتر است.

ما امروزه بیش از هر وقت دیگر، به وحدت و سعۀ صدر احتیاج داریم. باید شیوۀ مدارا، مروت و فتوت سپه‌سالار فقیدمان را به عنوان یك شیوه و سنت فرهنگی ادامه بدهیم. فرهنگ ما در حال اضمحلال است. رذایل اخلاقی جای فضایل اخلاقی را گرفته‌اند. امروزه تنگ‌نظری، تعصب، دروغ، تقلب و فساد اگر در مملكت فراگیر شده‌اند و یك تاریخ پر از فضایل فرهنگی را در سایه رانده‌اند، یك مشكل فرهنگی است. فرهنگ ما در حال انحطاط است و همان طور كه در زمان جهاد، پیشگام نجات مملكت و مقاومت افتخارآمیز بوده‌ایم، امروز هم در جهاد فرهنگی باید پیشگام باشیم. این جهاد چه بسا خطیرتر و مشكل‌تر باشد، شاید به جان‌فشانی بیشتر نیازمند باشد، اما باید آماده باشیم.

سروران گرامی!

روزگار جدید، روزگاری متفاوت با سی‌سال قبل است. ما وارد عصر جهانی شدن و ارزش‌های جهانی شده‌ایم. باید به علوم روز، خود و فرزندان‌مان را مجهز كنیم. باید قبول كنیم كه اتفاقات امروز افغانستان بخشی از اتفاقات جهانی‌اند. فرو ریختن یك برج در آن طرف دنیا، سرنوشت میلیون‌ها آدم را در هر طرف دنیا متاثر می‌كند.

ما باید خود را برای درك ارزش‌های جدید جهانی آماده كنیم. باید برای اعزام جوانان به بهترین دانشگاه‌های جهان برنامه‌ریزی كنیم و بالاخره تلاش ورزیم كینه‌های گذشته را فراموش کرده و همدیگر را بپذیریم و دوست داشته باشیم. مدارا یعنی عقاید مختلف و تنوع افكار، علایق و سلایق را به جان قبول كنیم. تلاش نكنیم همه را مثل خود كنیم؛ بل برای عقاید مختلف و حتا مخالف احترام بگذاریم. باید بپذیریم كه زمین ما با این بزرگی، ذره‌یی كوچك از وسعت جهان نیست. و كشور ما در این زمین، حتا قطره‌یی در عالم بزرگ محسوب نمی‌شود. پس چرا نسبت به هم تنگ‌نظر باشیم. قبول كنیم همۀ كسانی كه در محدودۀ این مرزها زندگی می‌كنند، حقوقی برابر دارند و باید دست به دست هم بدهند تا از این مرداب سقوط اخلاقی و جنگ و وحشت نجات پیدا كنیم.

در روزگار نو، دیگر قبیله‌گرایی و رقابت‌های قومی بی‌معناست. باید به فرهنگ تیکه‌داری قومی پایان دهیم. تجربه ثابت کرده که تیکه‌داری قومی، چیزی جز تشدید اختلاف‌های قومی در پی نداشته است. ما در عصر حاضر به جای تکیه بر رفتارهای قومی و قبیله‌یی عقب‌گرا، پیش از همه چیز به شایسته‌سالاری نیاز داریم.

هرچند حکومت وحدت ملی به‌خصوص رییس‌جمهور غنی بارها تاکید بر پایان دادن به فرهنگ تیکه‌داری قومی داشته و از رفتار نهادی و تقویت چنین روندی سخن گفته، اما در عمل کار قابل ملاحظه‌یی صورت نگرفته است. کاری که ما و جامعه را به سمت غرق شدن نبرد. ما عادت کرده‌ایم قصور کار خود را همواره با اتهام بستن به دیگران رنگ ‌کنیم. این نوعی فرافكنی از قصور خود ماست. باید بپذیریم كه خودمان هم مقصریم. خودمان هم متهمیم كه نمی‌توانیم هم‌دیگر را تحمل كنیم. نمی‌توانیم همدیگر را دوست داشته باشیم و بدون تغییر رویه، هر روز بدتر می‌شویم. تا در رفتارها و روش‌های سیاسی خود واقعا تغییر نیاوریم، نمی‌توانیم ادعای اصلاحات داشته باشیم. اصلاحات را نمی‌توان با روش‌های ناکام قومی تحقق بخشید. اصلاحات زمانی صورت می‌گیرد که مسوولان درجه یک کشوری، واقعا قید بها دادن به تیکه‌داری قومی را بزنند.

حکومت ما در رفتارهای سیاسی خود باید بر اساس شایسته‌سالاری و حقوق شهروندی، نگاه برابر به همۀ قشرهای جامعه داشته باشد. حکومت زمانی می‌تواند از این وضعیت موفق بیرون شود که صرف شعار ندهد. در غیر آن مشکل بر مشکل افزوده خواهد شد. برای نجات از این شرایط، باید مبارزه با تیکه‌داری قومی را سرلوح کارهای خود قرار دهد؛ چرا در طول سال‌های گذشته با وجود میسر شدن شرایطی متفاوت برای کشور و مردم شریف افغانستان، هنوز به آن مرحله نرسیده‌ایم که انتظار می‌رفت؟

جدی‌ترین مساله‌یی که امروز ما را مشغول ساخته و کشور را از روند توسعه و تکامل باز داشته، نبود یک اجماع ملی در حوزۀ سیاست و از این رهگذر نبود امنیت و ثبات است.

امنیت شاه‌کلید همه امور یک مملکت است. وقتی امنیت و ثباتی در کار نباشد، هیچ امری دیگری در کار نیست. با همۀ تلاش‌های نظامی، سیاسی و مالی جامعۀ جهانی، ما هنوز در مملکت خود امنیت نداریم. هنوز جنگ‌های فرسایشی خطرناکی در گوشه گوشۀ کشور ما جریان دارد. هر روز قربانی می‌دهیم و همه‌روزه حقوق انسان‌ها در کشور ما نقض می‌شود. بحران‌های سیاسی نیز یکی پی دیگری دامن‌گیر جامعه بحران‌زدۀ ما می‌گردد.

تنوع اقوام و فرهنگ‌های این مملكت را باید به‌عنوان یك افتخار ببینیم كه در جهان چندفرهنگۀ جدید، ما را بر دیگران برتری می‌بخشد. سیاست‌گران جامعه و مسوولان بلندپایه حکومتی ما باید در ترویج این مساله همت بگمارند. مساله‌یی که اصل حقوق شهروندی را تمثیل می‌کند. اما وقتی تنوع اقوام و فرهنگ‌های مختلف این کشور ابزاری می‌شود برای زدوبندها و امتیازگیری و نیز بهره‌برداری‌های سیاسی، این روش بدون شک که فرصت را از تحقق حقوق شهروندی در افغانستان می‌گیرد. برای تحقق این  داعیه ما به یک اجماع بزرگ نیاز داریم. اجماعی که مردم و افغانستان در آن اصل باشد نه امتیازگیری و امتیاز دادن‌ها برای عده‌یی که بر موج آدرس‌های قومی سوارند. روش‌های سیاسی و مدیریتی کلان کشور باید تغییر کند و از اشخاص و افرادی که همیشه از آدرس تیکه‌داری قومی سیاست می‌کنند به کل افغانستان و خواست‌های افغانستان‌شمول انتقال پیدا کند.

دوستان گرامی!

این روش آغا صاحب فقید بود و من بر این شیوه و ادامۀ سنت او متعهدم. از شما می‌خواهم كه شما نیز بر این پیمان استوار باشید. ما برای مدرن كردن خود و مملكت‌مان، برای تامین عدالت و تحقق حقوق شهروندی باید تلاش كنیم. تلاشی که مبنای آن ثبات، امنیت و پیشرفت کشور و خواست‌های برحق عموم مردم افغانستان باشد. این تلاش را من با كمك شما از حزب؛ این سنت مبارك قبلگاه فقیدم شروع می‌كنم. از شما می‌خواهم در این راه مرا تنها نگذارید. همان‌طور كه پدر بزرگوارم را تنها نماندید.

حركت اسلامی افغانستان با كمك و تلاش شما می‌تواند و باید پیشگام آبادی و به‌سازی افغانستان مدرن باشد. باید اشك‌های مادران را پاك كنیم. نشاط و خرمی را ترویج كنیم و با تعصب، تنگ‌نظری و جهل به عنوان دشمنان اصلی مبارزه كنیم.

در پایان لازم می‌دانم از همۀ آنانی که در برگزاری اولین سالیاد انوری فقید شب و روز زحمت کشیدند، از همۀ آنانی که امروز در این تجمع عظیم شرکت نمودند و نیز از نیروهای محترم امنیتی که برای امنیت برنامه سالگرد همکاری کردند، سپاس‌گذاری کنم.

آباد باد افغانستان

یاد قهرمانان ما گرامی باد!

سید خلیل‌الله انوری؛

رییس شورای مرکزی حزب حرکت اسلامی مردم افغانستان

16 سرطان 1396

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا