گفتگو

مردم، حزب ماست

اولویت ما سهولت در ترانسپورت زمینی برای تاجران است

حمید طهماسی در ولایت غزنی به دنیا آمده است. برخلاف خیلی از مقام‌های قبلی و فعلی حکومتی، سیاست را از پدر و خانواده به ارث نبرده است. او که حالا در دهۀ سوم زندگی‌اش به سر می‌برد هیچ‌گاه عضویت کدام حزبی را هم دریافت نکرده است.

حمید طهماسی تعلیمات ابتدایی و ثانوی خویش را در زادگاهش به اتمام رساند و سال 1384 از فاکولته حقوق دانشگاه کابل فارغ گردید.  وی بعد از فراغت به‌حیث سارنوال در مربوطات اداره لوی سارنوالی کشور ایفای وظیفه کرد. طهماسی در کنار اجرای امور رسمی اداری به تدریس مضمون‌های حقوقی در پوهنتون‌های کشور مانند باختر، مشعل و یومف سوییس پرداخت.

او در میان سال‌های 1386 و 1387 به عنوان آمر حقوق بشر در دفتر هیات معاونت ملل متحد برای افغانستان «یونما» نیز کار کرد. در سال 1392 شامل دورۀ ماستری حقوق شد. بالاخره با ارایۀ پایان‌نامه‌اش تحت عنوان «سیاست جنایی تقنینی افغانستان و ایران در مورد تخلفات اطفال» برنامۀ ماستری‌اش را به پایان رساند.

کار به‌عنوان رییس تفتیش و بررسی ریاست عمومی اداره امور ریاست جمهوری دنیای وسیعی از معلومات را در مورد کلیه وزارت‌خانه‌ها و سایر اداره‌های دولتی در دسترس طهماسی قرار داد و او را به یک فرد آگاه از وضعیت دستگاه دولتی مبدل کرد.

طهماسی در ماه عقرب سال 1395 طی حکم شماره (2768) به‌عنوان معین تامیناتی وزارت امور داخله معرفی گردید. در این سمت به‌سرعت به‌عنوان یکی از رهبران جوان و پرانرژی شهره شد. با توجه به آغاز روند ملکی‌سازی در این وزارت از او به مثابۀ الگوی خوب ملکی‌سازی یاد شد. او طی مدت کوتاه توانست روابط این معینیت را با همکاران جهانی برجسته ساخته و ده‌ها مسالۀ مشکل‌ساز را به‌راحتی با دوستان بین‌المللی در میان گذاشته و حل نماید. سطح فساد را در وزارت به‌طور چشم‌گیر کاهش داد و رهبری عاری از فساد را در بخش تامیناتی این وزارت مورد آزمایش قرار داد.

برای اولین بار تعیینات منصوبان بخش‌های این معینیت بدون هیچ‌گونه اعمال فسادانگیز آغاز شد و سیر رو به‌سعود فساد در قراردادها و پرداخت‌ها به‌طور سریع به نزولی گرایید، اما بارها در نشست‌ها و گزارش‌هایش یادآور شده که این پروسه صرف آغاز شده و به هیچ عنوان بسنده نیست. با توجه به تجربه‌های وسیع و سابقۀ خوب وی در بخش‌های مختلف اداری، محمدحمید طهماسی، اکنون به‌عنوان سرپرست وزارت ترانسپورت کار می‌کند.

روزنامه راه مدنیت در برنامۀ «سیاست‌گران جوان» خود گفتگویی را با آقای طهماسی انجام داده که تقدیم خوانندگان و علاقه‌مندان می‌شود: 

آقای طهماسبی را چرا امروز در وزارت ترانسپورت می‌بینیم؟

این سوال هم سخت است و هم آسان. سخت به این خاطر که من بیشتر گپ‌هایی را بگویم که خودصفتی برداشت نشود و آسان به این خاطر که تجربه، تعهد و باور سبب این شد که وزیر ترانسپورت شوم. برای شما معلوم است که روزهای بسیار سختی را از بست شش که در اداره لوی سارنوالی بود، بالاخره آشنایی با اداره‌های کشور و متادولوژی حقوقی افغانستان از ابتدا شروع کردم. از ماموریت تا مدیر، مدیر عمومی تا آمر، از آمر به ریاست، ریاست عمومی و معینیت و بعد از معینیت نتیجه کار من را مدیران ارشد حکومت مثبت ارزیابی کردند و بالاخره تصمیم گرفتند که به وزارت ترانسپورت بیایم.

شما مدت کمی در معینیت تامیناتی وزارت داخله بودید، انتظار بر این بود که در وزارت داخله مدت بیشتری باشید، به این لحاظ که وزارت داخله زیادتر مورد اتهام فساد است و بود، چرا در وزارت داخله نماندید تا با فساد مبارزه کنید؟

شما از وضعیت اولی‌ام پیش از ماموریت من در وزارت داخله در جریان بودید. بعد از اینکه من ماموریت را ختم کردم، فسادی که در وزارت داخله پیش از ماموریت من بیداد می‌کرد، بعد از رفتن من به وزارت داخله ما توانستیم آن را به دو شکل مهار کنیم. یک، مثلث فاسدی که در وزارت داخله شکل گرفته بود، این مثلث را بشکنیم. این بخش این مثلث مربوط به خود سازمان بود. بخش دیگر آن مربوط به بیرون. یک بخش قوا بود و بخش دیگر مربوط به مشتریان و یا قراردادیان وزارت داخله. یک تعامل نامقدس در اینجا شکل گرفته بود. در واقع این باعث فساد شده بود. بالاخره این مثلث شکست.

مساله دوم، ایجاد و انکشاف سیستم‌ها بود. به‌طور مثال پیش از رفتن من به وزارت داخله، آمار حقیقی از تجهیزها و جایدادهای وزارت داخله وجود نداشت. شما نمی‌دانستید که وزارت داخله چند عراده موتر، چند میل اسلحه، چند عراده هاموی و چقدر تاسیسات منقول و غیر منقول دارد. ولی در این مدت توانستیم یک بانک معلوماتی ایجاد کنیم. امروز اگر بدانید که وزارت داخله چند قطعه و جز و تام پولیس در کدام ولایت و چقدر امکانات دارد، در سیستم به ولایت مربوط می‌روید و رویش کلیک می‌کنید. آن وقت کل معلومات برای شما می‌آید. معلوم می‌شود که چند میل کلاشینکوف، چند میل دهشکه، چند عراده هاموی و … وجود دارند. سطح اکمال هم به صورت واضح برای شما معلوم می‌شود.

این اولین باری بود که در تاریخ وزارت داخله، دارایی‌های آن را در خود وزارت ثبت کردیم. حالا با ایجاد این سیستم می‌فهمیم که چقدر دارایی داریم.

دوم، توزیع را ما از همین طریق راحت‌تر انجام می‌دهیم. وقتی یک برنامه شفاف باشد، توزیع هم می‌تواند شفاف باشد. سیستم دیگر نیز ایجاد کردیم به‌نام (کور.آی.ام.اس). تمام امکاناتی را که ما از منابع داخلی و یا خارجی آماده می‌کردیم، کل این را ثبت سیستم می‌کردیم. یعنی به جمع دارایی وزارت داخله قید و وارد سیستم دیتابس می‌کردیم. اگر توزیع می‌کردیم هم از طریق سیستم می‌کردیم.

 34 قوماندانی امنیه ولایت به شمول 8 زون همراه ما بود. به‌طور مثال کاملا معلوم بود که به زون 202 شمشاد در این ماه چقدر اکمالات داده‌ایم. چند میل اسلحه، چند عراده موتر، چقدر تیل، چقدر تجهیزات، اعاشه و البسه فرستاده‌ایم. از همین طریق دریافت و از همین طریق پس توزیع می‌کردیم. این سیستم را دفعتا برای 8 زون فعال ساختیم. قرار است تا سه‌ماه آینده در 34 ولایت کشور این سیستم ایجاد گردد. پس باید به سیستم جواب بدهیم که ما این تجهیزات را از کجا گرفتیم؟ وجه مصرف آن و اتلاف‌اش کجا بوده و کجا این‌ها را به کار برده‌ایم؟

یعنی این سیستم قبل از حضور شما در وزارت امور داخله وجود نداشته! چرا وجود نداشته؟

 خیر، وجود نداشت. دلیل عمدۀ آن سوء‌استفاده یا استفادۀ ناجایز از این امکانات بوده است. سیستم انالوگ یا کاغذنگاری بود، ولی ارقام را تغییر می‌دادند، مثال: بخش تجهیزات نظامی را ناتو همکاری می‌کرد. وقتی آنان می‌دادند به وزارت داخله، در وزارت داخله سیستمی وجود نداشت که این را به سیستم تسلیم کند. وقتی به افراد تسلیم می‌شد، متاسفانه حیف‌ومیل می‌گردید.

مشکل تنها در این حل نشد که ما تنها سیستم را ایجاد کردیم، ولی کارهایی که پیش از سیستم صورت گرفته، ما موجودی‌های خود را انجام داده بودیم که باید آن کسانی که مسوولیت داشتند، بیایند و به وزارت داخله حساب بدهند. این کارهای بعدی است که طی یک دورۀ تسلیمی برنامه به رهبری وزارت داخله دادم که این موضوع‌ها قابل تعقیب است. این برنامه‌ها 50درصد تطبیق شده و یا اینکه 50درصد تطبیق آن مانده است. در مجموع تمام برنامه‌های 9ماهه‌یی که در وزارت داخله داشتم در حد نیمه‌تکمیلی که مانده بود، برایشان پرزینتشن دادم. هم برای همکاران بین‌المللی و هم رهبری وزارت داخله که لطفا این موضوع‌ها را تعقیب کنید تا اهداف تحقق پیدا کند.

وقتی چنین سیستمی آن هم در یک وزارت بسیار مهم مثل وزارت داخله از قبل وجود نداشته، یعنی شفافیت در تامینات و تجهیزات نبوده، از اینجا معلوم می‌شود که فساد بسیار گسترده در این قسمت صورت گرفته، برای شناسایی این فساد تا زمانی که شما آنجا بودید، کاری صورت گرفت؟

 بلی، حدود 300 مورد تخلف‌ را شناسایی کردیم که اینجا تخلف صورت گرفته و شک و ظن فساد وجود دارد. این موضوع‌ها را کتبی به بخش تفتیش وزارت داخله دادیم. وزارت داخله تفکیک کرد. تحقیق‌ها و یافته‌های اولیه خود را بیرون داد. بالاخره حدود 200 مورد را که یادداشت داده بودیم به دادستانی معرفی کرده است. تعداد زیادی از افسران وزارت را که در این موضوع‌ها مسوولیت داشتند یا وظایف‌شان تعلیق شده و یا اینکه تحت تعقیب عدلی و قضایی هستند.

وزارت ترانسپورت یکی از وزارت‌هایی است که بسیار زیاد مورد انتقاد و اعتراض است. در نوع کارکردی که این وزارت قبلا داشته، ممکن است در این وزارت سطح فساد پیچیده‌تر و بیشتر از وزارت داخله باشد، برای این کار شما چه برنامه‌های می‌توانید داشته باشید؟

یک اصطلاح که در اداره عامه افغانستان و توسط ماموران خدمات عامه رایج شده که من فساد را گم می‌کنم، با این گپ من موافق نیستم. فساد گم کردن به‌معنای جرم از بین بردن است. جرم پدیده‌یی است که همواره در هر جامعه وجود دارد. هر جایی که انسان است آنجا جرم هم است. ما می‌توانیم با ایجاد سیستم‌ها و تغییر ساختاری و بنیادی، فساد را کاهش دهیم. یعنی بسترهای ارتکاب جرایم فساد اداری را شناسایی و از بین ببریم. در غیر آن با شعار، مبارزه با فساد هیچ‌گاه تحقق نمی‌یابد.

برای شما معلوم است که در شرایط کنونی با مطالعۀ کمی که در بخش ترانسپورت دارم، سکتور ترانسپورت یکی از منابع عایداتی بودجه ملی افغانستان است، ولی متاسفانه در جمع‌آوری عواید شفافیت وجود ندارد.

 بر اساس گزارش‌های سازمان‌های بین‌المللی، میلیون‌ها دالر عواید فعلی که هیچ وجود ندارد ضایع می‌شود. یعنی همین عواید فعلی که با همین سیستم پیش‌بینی شده، میلیون‌ها دالر سالانه به جیب افراد می‌رود تا اینکه به خزانه دولت برود. ولی وقتی سیستم را ایجا کنیم و افراد را بیاوریم به مدیریت سیستم، که افراد متعهد، صادق و مسلکی باشند، بدون شک می‌توانیم؛ یک: سطح عواید را بالا ببریم و دوم، گراف جرایم فساد اداری را در وزارت ترانسپورت پایین بیاوریم.

شما در وزارت ترانسپورت به احتمال زیاد با دو مشکل مواجه هستید: یک، مبارزه با فسادی که از سابق وجود داشته و دو، نوع خدمات‌رسانی به مردم. این دو را شما چگونه مدیریت می‌کنید؟ ما در هر دو مشکل داشتیم. پیش از این هم و حالا هم داریم. هم فساد وجود دارد آنجا که نمونه‌اش را شما اشاره کردید و هم خدمات‌رسانی در وزارت ترانسپورت برای مردم در یک سطح بسیار پایین است.

ترانسپورت متاسفانه از دست‌های مختلف مدیریت می‌شود. یک، بخشی از ترانسپورت برمی‌گردد به ترافیک جاده که مربوط وزارت داخله است. دوم، مدیریت شهری ترانسپورت برمی‌گردد به شهرداری‌ها و شهرداری کابل. سوم: موضوع‌های پالیسی‌سازی و تقنینی را صرف برای وزارت ترانسپورت گذاشته‌اند.

یکی از موضوع‌هایی را که بیشتر روی آن تمرکز خواهم کرد موضوع روشن شدن تکلیف وزارت ترانسپورت خواهد بود. یعنی وزارت اگر وزارت ترانسپورت است، مسوولیت مدیریت تمام ترانسپورت کشور را دارد. از عواید آن گرفته تا مصونیت جاده، ایجاد ترمینال‌های مسافربری و ترانسپورتی. کل این موارد مسوولیت وزارت ترانسپورت است. ولی متاسفانه بر مبنای همان ظرفیت پایینی که در وزارت ترانسپورت وجود داشت، دیدند که این مکلفیت‌ها را رهبری قدیم وزارت ترانسپورت انجام داده نمی‌تواند. از وزارت ترانسپورت گرفته‌اند به شهرداری، ترافیک و افراد و اشخاص دارای معلولیت داده‌اند.

بخش هوانوردی هم جدا شده و تصدی‌هایی که حامی سکتور ترانسپورت در افغانستان بوده، متاسفانه آن تصدی‌ها در حالت بسیار ضعیف و ناتوان قرار دارند.

وزارت ترانسپورت به یک مطالعه و نیازسنجی بسیار بنیادی و اساسی ضرور دارد که در اولین مرحله ماموریت من انجام خواهد شد. ما تمام یافته‌هایی را که داریم و مشکلاتی که در ترانسپورت است را با تمام مراجع حکومتی و به‌خصوص مردم در میان می‌گذاریم. این مشکل است و این راه حل. حمایت سیاسی، حمایت مالی، حمایت حقوقی و حمایت اجتماعی؛ ما چه ضرورت داریم؟ تا اینکه وضعیت مدیریت ترانسپورت و سکتور آن تغییر کند و بهتر شود.

حمایت سیاسی حرف جدی و دقیقی است. شاهد هستیم که حکومت فعلی نگاه متفاوت نسبت به حکومت گذشته دارد و آن حمایت و یا معرفی چهره‌های جوان بی‌طرف (غیروابسته به افراد و اشخاص مختلف) در راس اداره‌هاست. این تفاوت را نسبت به حکومت گذشته داریم. موارد زیادی داریم که چهره‌های جوان، تحصیل‌کرده و باتجربه که از لحاظ سیاسی از هیچ پایگاه حزبی نیامده‌اند، این‌ها معرفی شده‌اند، اما نگرانی در کجاست؟ این بخش بسیار خوب است، نگرانی اینجاست که آیا واقعا حکومت در ادامه کار اراده حمایت قوی سیاسی از این افراد برای تطبیق اصلاحات دارد یا ندارد! شما چقدر باور دارید؟

به این مساله باور کامل دارم. به چه دلیل؟ رهبری حکومت وحدت ملی همیشه مدیران ارشدی را حمایت کرده که صاحب برنامه بوده‌اند و برنامه‌های آنان واقعی و عینی بوده است. من به این باور هستم وقتی یک مدیر، حتا در زندگی اجتماعی خود اگر برنامه نداشته باشد تابع برنامه‌های افراد دیگر می‌شود و برنامه آنان را باید تطبیق کند!

تجربه من با حکومت وحدت ملی از آغاز حکومت تا کنون این است هر کسی که برنامه معقول داشته و هر کسی که برنامه موثر به خاطر بهبود وضعیت مردم و وضعیت حکومت‌داری دارد، بدون شک این برنامه‌ها حمایت شده است.

شما فکر می‌کنید برنامه‌های شما از چنین ویژگی‌ها برخوردار باشد که بتوانید در وزارت ترانسپورت اصلاحات بیاورید؟

تاکنون دور است که در قسمت برنامه خود قضاوت کنم، ولی ضرورت است که یک نیازسنجی انجام دهم. یک ارزیابی دیگر از وزارت ترانسپورت شود. هم در قسمت تشکیلات سازمانی این اداره و هم در قسمت ظرفیت موجود آن و هم در مورد مطالعه سیستم‌هایی که تاکنون چه نوع سیستم‌ها ایجاد شده و چطور ما می‌توانیم با استفاده از تکنالوژی روز، این وزارت را خوب مدیریت کنیم؟ امیدوارم هستم بعد از مطالعه‌یی که انجام می‌دهم، برنامه بسیار خوب و یا پلان بسیار خوب اصلاحی برای رهبری حکومت ارایه کنم تا قناعت رهبری فراهم شود که برنامه مرا برای تطبیق آن حمایت کنند. 

آقای طهماسبی! گفتید که از پایین‌ترین بخش یک اداره شروع کردید. همان‌طور آمدید به بخش‌های دیگر تا معینیت وزارت داخله و اکنون وزارت ترانسپورت. این پیش آمدن گام به گام در واقع یک نوع موفقیت است. چه عواملی از دیدگاه خودتان پشت این موفقیت وجود داشته؟

عامل اول: توکل به خدای بزرگ است. دوم: اعتماد به نفس. سوم: بدون شک تجربه. مهم‌تر از کل موضوعات یک نیت بسیار خوب است. پیامبر اسلام می‌گوید: کسی که نیت‌اش به‌خیر باشد، عاقبت‌اش به‌خیر است. در مجموع همان دید، باور، انگیز و نیتی که داشتم عاری از دستور خدا و بیرون از چوکات قانون نبوده است. این‌ها از عوامل و دلایلی بوده که تاکنون مرا همراهی کرده است.

معمولا در وارد شدن به ساختار قدرت، یک رسم ناپسند یا رسم سیاسی بر این بوده که آدم باید از جانب افراد مشخص معرفی شود. شما حمایت سیاسی افراد و شخصیت‌های سیاسی، حزبی و قومی را با خود داشتید؟

من به‌عنوان یک موظف خدمات عامه، به تمام بزرگان سیاسی این مملکت احترام دارم. ولی هیچ‌گاه رفته خود را به اساس‌نامه یک حزب نبسته‌ام. در ماموریت فعلی هم بر اساس ضرورت و همان شناسایی رهبری حکومت بوده که شاید بتوانم خوب‌تر و بهتر خدمت کنم. حزب ما ملت ماست و مکان خدمت ما ادارۀ دولت. تجربه‌های بسیار واضحی از مدیران ارشد حکومت‌های گذشته داریم. مثال بسیار واضح‌اش جنرال سید حسین فخری است. سید حسین فخری زندگی‌اش برای من یک الگوست. تمام عمر خودش را برای خدمت به این وطن و ملت سپری کرده است. حکومت‌ها تعویض شد، نظام‌ها تغییر کرد ولی باز هم نظام و دولت به سید حسین فخری نیاز داشت. فعلا او هم نمی‌خواهد کار کند و می‌گوید که مشکل دارم و نزدیک به تقاعد هستم و  استراحت می‌کنم، ولی باز هم نظام می‌گوید ما به شما نیاز داریم. ما باید چنین بیندیشیم و عمل کنیم که با پیروی از خدای متعال، رعایت قانون و درنظر گرفتن منافع کشور و مردم، در خدمت مردم خود باشیم تا وقتی توان داریم و حکومت به ما نیاز دارد، باید چنین باشیم.

اما براساس برخی گزارش‌ها  شکایت‌ها، برخورد قومی، تیمی و یا حزبی خیلی  جدی است. شما هم چنین تیم‌سازی خواهید داشت؟ در وزارت چگونه تیمی را می‌خواهید داشته باشید؟

به این باور هستم که بیاییم اداره عامه را از گرو احزاب و بزرگان سیاسی برهانیم. مامور موظف خدمات عامه با توجه به اصول و صلاحیت و مسوولیت کاری که دارد، هیچ‌گاه نمی‌تواند حزب سیاسی داشته باشد. اگر داشته باشد به شکلی از اشکال تضاد منافع در وظایف و اجراآت‌اش ایجاد می‌شود. این را بخواهید یا نخواهید یک طرف متضرر می‌شود، اما ضرر بیشتر آن متوجه مردم است. بنابراین برنامه و راهکارم همیشه این بوده که بهترین‌ها و شایسته‌ترین‌های اقوام مختلف که تعهد و امانت‌داری دارند این‌ها شناسایی و با ما همراه و همکار شوند؛ بدون درنظرداشت سیاسی، زبانی، منطقه‌یی و امثال آن. حتا در ماموریت‌هایی که طی سه سال اخیر داشته‌ام از شهروندان سیک و اهل هنود بارها تقاضا کرده‌ام که حداقل فارغ صنف دوازده هم اگر دارید معرفی کنید که در اداره‌های افغانستان کار کنند.

هر اداره عامه باید آیینه‌یی باشد که تمام مردم خودشان را در آن ببینند. ولی میان کسانی که با انگیزه و برنامۀ سیاسی به اداره عامه می‌آیند و کسانی که به خاطر خدمت و عرضه خدمات می‌آیند باید تفکیک شود. به‌هیچ صورت به آن افراد علاقه نداریم که برنامه و انگیزه سیاسی خود را از آدرس اداره عامه تطبیق و عملی کنند.

اگر شما الزام ببینید و یا از جای دیگری برای شما الزامی صورت بگیرد چه می‌کنید؟

به ‌یچ صورت در برابر سفارش‌ها و مواردی که در آن تبعیض و یا انگیزه سیاسی وجود داشته باشد و یا در آن مظاهری از بدبختی مردم و اداره باشد تمکین نکرده و نمی‌کنم.

تجربۀ بسیار تلخی از وزارت داخله داشته‌ام. پیش از آن در ریاست عمومی اداره امور هم داشته‌ام و با آنکه درخواست‌ها، سفارش‌ها  فرمایش‌ها می‌آمد، اما به هیچ شکلی نپذیرفته‌ام.

آقای طهماسی! بحث ترانسپورت همان‌طور که گفتید بسیار برای افغانستان پرمنفعت است. بیش از هر چیز دیگری بخش ترانزیت، حمل‌ونقل و ترانسپورت‌اش بسیار مهم است. ما جنوب آسیا را به آسیای میانه وصل می‌کنیم. ما شرق دور را به خاور میانه وصل می‌کنیم و از طریق آسیای میانه به اروپا می‌رسیم. شما برای انکشاف کارهای زیربنایی که مربوط به وزارت ترانسپورت می‌شود تا ترانسپورت افغانستان را وارد معیارهای امروزی کنید چی پیش‌فرض یا اولویت‌هایی دارید؟

مساله اول، تطبیق معاهده‌ها بین کشورها و یا از لحاظ حقوقی معاهده‌های بین‌الدول است. به‌طور مثال دولت ما با دولت پاکستان یک موافقت‌نامه به‌نام «ابتاع» دارد که متاسفانه این موافقت‌نامه مطابق مواد مندرجه سند، تطبیق نشده. این موافقت‌نامه در اولویت کاری من قرار خواهد داشت تا آن را بازنگری کنم که منافع مملکت و دولت ما در کجاست.

این موافقت‌نامه بازنگری گردیده و با تمام طرف‌های دخیل در سکتور ترانسپورت به‌شمول سکتور خصوصی، تجارت‌وصنایع، نهادهای جامعه مدنی و سازمان‌هایی که به شکلی از اشکال در ترانسپورت افغانستان دخیل‌اند شریک خواهد شد. تا دیدگاه تمام اصناف را بگیریم و متیقین شویم که یک موافقت‌نامه خوب داریم و منافع و خواسته‌های ما تضمین است.

بعد از آن، بخش تطبیق برمی‌گردد به دیپلماسی افغانستان که از آن طریق هماهنگی با کشورهای جنوب آسیا و آسیای میانه صورت بگیرد.

به‌طور مثال ما نیاز داریم که ترانسپورت زمینی بین کشور تاجیکستان و افغانستان، ازبکستان و افغانستان، ترکمنستان و افغانستان که به ما نزدیک هستند این راه‌ها را وصل کنیم. در صورتی که ما این راه‌ها را وصل کنیم تسهیلات و رونق بسیار خوب تجارتی شکل خواهد گرفت و از این راه عواید بسیار به خزانه دولت خواهد آمد.

مساله دوم، نیازسنجی اتصال ترانسپورت افغانستان با منطقه است. یعنی در سطح آسیا فکر کنیم که با کدام راهکارها و از چه طریق می‌توانیم افغانستان را با منطقه وصل کنیم. چطور می‌توانیم از طریق ترکمنستان و ترکمن‌باشی و بلاخره ترکیه و از طریق ترکیه چطور می‌توانیم اروپا را از راه زمینی به افغانستان وصل کنیم. گذشته از آن، روی راه لاجورد و هم‌چنین راه ابریشم هم فکر خواهد شد که چطور می‌توانیم این دو راه اقتصادی و تاریخی افغانستان را دوباره احیا کنیم.

چندی پیش شاهد بودیم که به دلیل مشکل پرواز صدها تُن میوه تازه افغانستان در میدان هوایی کابل فاسد شد. اول اینکه انتقال از طریق هوا یک کار پرهزینه است. اگر کشوری مثل اقتصاد هند و یا کشورهای دیگری که به ما لطف می‌کنند، این میوه ما نمی‌تواند در مارکیت بین‌المللی رقابت کند، با وجود اینکه پاکستان، مالزیا و اندونیزیا را داریم. این‌ها کشورهایی‌اند که بسیار در تولید میوه دست‌شان بالاست. این‌ها اگر با ما لحاظ کنند و از ما چیزی نگیرند، تا کی نگیرند؟ یعنی خود این کار کاری است که چندان منفعت ندارد. به تعبیری یک حربۀ سیاسی است. یک کار اقتصادی نیست. برنامه شما چیست که ما را از این مشکلات بیرون کنید که صادرات ما به‌اصطلاح به‌عنوان بخش اقتصادی به آن دیده شود نه یک حربه سیاسی علیه پاکستان. همان‌طور که بحث بندر چابهار را هم داشتیم که نمی‌دانیم اکنون به کجا رسیده است؟

ترانسپورت بر مبنای ضعف مدیریت قبلی که وجود داشته، ترانسپورت هوایی از وزارت ترانسپورت جدا شده و فعلن تحت اداره اداره مستقل هوانوردی ملکی است. این موضوع‌ها برمی‌گردد به همان برنامه‌ها و تلاش خود رهبری اداره هوانوردی که آنان چقدر تسهیلات را می‌توانند فراهم کنند تا اینکه خسارتی را که متوجه تاجران افغانستان است رفع شود، ولی دغدغه و موضوع من ترانسپورت زمینی است.

بحث هوایی برای ما پرمنفعت نیست، یک حربه سیاسی است. وقتی ما میوه تازه خود را به مارکیت هند می‌رسانیم به پاکستان نشان می‌دهیم که به کمک هند می‌توانیم میوه خود را برسانیم و تو هیچ کاری نمی‌توانی. ولی وقتی آن به مارکیت هند می‌رسد با هزینه هوایی چیزی برای ما نمی‌ماند. شاید ما از آن منفعتی نبریم چون هزینه هوایی زیاد است. ما چی‌کار می‌توانیم که راه‌های زمینی را از طریق کشورهای منطقه احیا کنیم که حداقل در چنین مواردی با چنین دشواری‌ها مواجه نشویم؟

باید با طرف پاکستان بنشنیم. معادلات اقتصادی و معادلات سیاسی‌مان را تفکیک کنیم. ما با پاکستان مشکل سیاسی داریم، ولی هیچ‌گاه کوشش نمی‌کنیم که مشکل سیاسی دامن‌گیر مشکلات اقتصادی ما شود. یا باعث مشکلات ارتباطات اجتماعی دو ملت شود. یا ایجاد مشکلات ورزشی. مشکل سیاسی در جایش، ولی مشکل تجارت و ترانزیت را باید بنشینیم و صحبت کنیم. یعنی اگر ما بتوانیم دولت پاکستان را به این قانع بسازیم موترهای باری افغانستان از طریق تورخم یا اسپین‌بولدک بروند به بندر کراچی و یا از طریق کراچی تخلیه شوند و بروند به کشور هند، شاید همان گپ شماست که هزینه‌اش کم باشد و برای تاجران افغان یک منفعت خوب، ولی فکر می‌کنم که در شرایط فعلی که با صنفی از تاجران افغان نشستی داشتیم، آنان گفتند که ما فعلن از خیر و منفعت صادرات خود می‌گذریم تا صنعت میوه و ترکاری ما به کشورهای منطقه معرفی شود. یعنی معرفی و بازاریابی میوه افغانستان. تاجران گفتند که برای ما یک منفعت است. ما در شرایط فعلی همین صادرات بدون منفعت را قبول داریم، ولی برای سال آینده امیدوار هستیم اگر صادرات انجام می‌دهیم، بازار با صادرات ما آشنایی داشته باشد و ما بتوانیم از آن منفعت کسب کنیم.

جناب وزیر! ما بازار خاور میانه را هم داریم. می‌توانیم از طریق ایران وارد عراق و قطر شویم و چند تا از کشورهای حوزۀ خلیج که بسیار سرمایه‌دار هستند و بالاترین مصرف میوه را در سطح منطقه داشته باشند و افغانستان هم یک میوه تازه و خوب دارد. چگونه می‌توانیم این راه را پیدا کنیم؟ با وجود اینکه ایران صادرات بسیار وسیع دارد و قطعن رقیب ماست، اما ما همیشه پاکستان را محکم گرفته‌ایم.

ببینید ما یک بار محاسبه کنیم که کشورهای مصرف‌کننده یا مستهلکانی که در کشورهای خاورمیانه شما از آنان نام بردید، نزدیک‌ترین کشورهایی که این‌ها از آنجا خدمات دریافت می‌کنند، کدام‌ کشورها هستند. این باید محاسبه گردد و دیده شود که آیا صادرات ما از طریق ایران به ترکیه و از طریق ترکیه به کشورهای اروپایی و همچنان کشورهای خاور میانه، کدامش به نفع تاجر افغانستان است. در صورتی که این منفعت وجود داشته باشد و تاجر افغانستان خواهان وصل راه از طریق ترانسپورت زمینی به صورت تخنیکی و یا از طریق سیاسی باشد، در این قسمت ما بسیار علاقه‌مند هستیم که این تسهیلات را فراهم کنیم.

تشکر وزیر صاحب.

سیاست‌گران جوان

گفتگو: راه مدنیت

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا