تحلیل

سناریوهای احتمالی پساخروج

جوبایدن رییس‌جمهور امریکا، تاریخ خروج سربازان این کشور را از افغانستان اعلام کرد. بر اساس گفته‌های او، امریکا پس از ۱۱سپتامبر دیگر، سربازی در افغانستان نخواهد داشت. بسیاری سیاست‌گران افغانستان باور نمی‌کردند امریکا، افغانستان را ترک کند و به‌همین دلیل، آمادگی‌ کافی برای وضعیت پس از خروج، لااقل در میان مردم شکل نگرفته است و در دولت نیز، کم‌وبیش همین وضعیت حاکم معلوم می‌شود. حالا پس از ۱۱سپتامبر چه سناریوهای احتمالی در کشور شکل خواهد گرفت؟ در این نوشته به برخی از آن احتمالات اشاره می‌شود:

تشکیل دولت ایتلافی صلح و آشتی

یکی از گزینه‌های ممکنِ پساخروج، تشکیل دولت آشتی ملی است. حالا که خارجی‌ها اعلام کرده‌اند از کشور بیرون می‌شوند، دیگر دلیل واقعی برای نزاع و جنگ باقی نمی‌ماند. در چنین وضعیتی اگر ایالات متحده، سازمان ملل متحد، روسیه، پاکستان، ایران، ترکیه، هند و سایر کشورهای دخیل به‌شمول جناح‌های مختلف افغانستان، در نشست‌های مانند نشست استانبول حاضر شوند و بتوانند روی تشکیل دولت ایتلافی که تا حدودی مورد پذیرش همه جناح‌ها باشد، به‌توافق برسند، این بهترین گزینه برای پایان جنگ‌ودرگیری خواهد بود و چنین دولتی را جامعۀ جهانی نیز حمایت خواهد کرد و ویرانی‌های دوران جنگ نیز ترمیم خواهد شد و افغانستان در مسیر مناسبی قرار خواهد گرفت.

حفظ وضع موجود

رییس‌جمهور امریکا هنگام اعلام تاریخ خروج سربازان از افغانستان این را هم یادآوری کرد که ایالات متحده به کمک‌های خویش به افغانستان پس از خروج نیز ادامه خواهد داد. معلوم نیست چنین وعدۀ تحقق پیدا خواهد کرد یا خیر؛ ولی اگر امکانات مالی و آموزشی به نیروهای امنیتی افغان به‌قدر کافی برسد و نیروها بیشتر از امروز تجهیز شوند، در صورت شکست مذاکرات صلح، می‌توانند به صورت مستقلانه دفاع کنند و حداقل وضعیت موجود را حفظ کنند. پس از خروج، جنبۀ تبلیغاتی مخالفان که موجودیت خارجی‌ها را بهانۀ جنگ می‌دانند، در عمل کارکرد خود را تاحدودی از دست خواهد داد و اگر دفاع پایدار شکل بگیرد، احتمال اینکه صفوف مخالفان از نظر تبلیغاتی ضعیف‌تر شود، دور از تصور نیست. یادمان باشد که حکومت داکتر نجیب‌الله از نظر نظامی هنوز قدرت دفاع داشت و حتا باعث آشفتگی شدید در صفوف مجاهدین شده بود، اما اختلافات قومی و جناحی بود که از طریق حلقۀ کارمل و هواداران جنرال دوستم، از داخل، دولت را به‌سوی سقوط سوق داد. اگر هماهنگی قوی در درون دولت شکل گیرد و امکانات مالی کافی وجود داشته باشد، نیروهای امنیتی به‌خوبی توانایی مقابله و دفاع را دارند.

سقوط به دست مخالفان

اگر امکانات مالی به نیروهای امنیتی نرسد و اختلاف‌های تیمی، قومی و فساد و دزدی همچنان مانند ده-بیست‌سال گذشته وجود داشته باشد، احتمال فروپاشی نظام پس از خروج خارجی‌ها بعید نیست. دولت اگر به فکر دفاع مستقلانه است، لازم است قوم و خویش‌بازی، منطقه‌گرایی و حلقه‌سازی را کنار گذارد و افراد توانا و موثر را در هر ولایت و در سطوح وزارت‌ها و معینیت‌ها جابه‎‌جا و در کنار نیروهای امنیتی به مردم و متنفذان محل تکیه کند و با برنامه‌های موثر، تمام ظرفیت‌ها را به شکل کنترول‌شده برای دفاع مستقلانه بسیج کند. حکومت داکتر نجیب‌الله این حسن را داشت که دارای یک حزب سازمان‌یافته بود و تمام اعضای حزب از دستور رهبری پیروی می‌کرد و پراکندگی در فرماندهی وجود نداشت. در آن دوره، تا زمانی که وحدت فرمان‌دهی وجود داشت، دولت و حزب در قدرت باقی ‌ماند. رهبران کنونی آن فرصت را ندارند و هر کدام‌شان از احزاب، مفکوره‌ها، گروه‌ها و اقوام مختلف گرد آمده‌اند و توحید و تنظیم این‌ها، کار دشوار و طاقت‌فرسایی است و به دل‌سوزی و فداکاری بسیاری نیاز دارد.

جنگ داخلی خونین

اگر شیرازۀ دولت‌داری از هم بپاشد و اختلاف‌های قومی، زبانی، مذهبی و… به درگیری و نزاع مسلحانه تبدیل شود، در آن صورت بدتر از دهۀ ۹۰، کوچه به کوچه و قریه به قریه، درگیری و جنگ و کشتار به راه خواهد افتاد و افغانستان بدتر از عراق و سوریۀ دوران داعش، در چنگال ویرانی و جنگ داخلی گیر خواهد افتاد.

جنگ دولت و طالب و جنگ‌های قومی دیگر

اگر دولت روز تا روز تضعیف شود و مخالفان نیز نتوانند کابل و شهرهای بزرگ را تصرف کنند، اما مناطق روستایی و اطراف شهرها را مانند امروز در کنترول داشته باشند، جنگ میان دولت و مخالفان همچنان ادامه خواهد داشت و در کنار آن، کم کم جنگ‌های دیگری نیز بر سرِ زمین و قومیت و مسایل دیگر در اطراف آغاز خواهد شد و در کنار دو جناح جنگی بزرگ، جنگ‌های خرد و کوچک دیگری نیز در گوشه و کنار جریان خواهد داشت  و شرایط ناگواری پیش خواهد آمد.

جنگ‌های شهری کوچه به کوچه

یک احتمال هم این است که مانند عراق و سوریۀ دوران داعش، شهرهای بزرگ هر بخش به کنترول بخشی از جناح‌های قومی و ایدیالوژیک قرار بگیرد و تمام آبادی‌ها و ساخت‌وسازهای بیست‌ساله در شهرها از بین برود و دارایی‌ و سرمایه‌های مردم نیز غارت شود و کشور روزگاری را تجربه کند که دهۀ ۹۰ در مقایسه با آن، شرایط بهتری تلقی و شناخته شود.

نتیجه

امیدواریم دولت صلح و آشتی ملی شکل بگیرد و جنگ بیست‌ساله و در حقیقت جنگ چهل‌ساله در کشور به پایان برسد و افغانستان به طرف آبادی و رفاه پیش برود. اگر چنین نشود، حفظ وضعیت کنونی نیز لااقل برای تعدادی از مردم و ساکنان شهرهای بزرگ، تا حدودی قابل پذیرش است و همان‌گونه که در این بیست‌سال انفجار و انتحار تحمل شد، بعد از این نیز همین گونه ادامه خواهد یافت؛ اما اگر ما به طرف جنگ داخلی و درگیری قومی و کوچه به کوچه پیش رفتیم، در آن صورت چنان وضعیتی حاکم شود که مردم روزگار دهۀ ۹۰ را فراموش کنند و شهر و قریه را کشته و معلول بگیرد و خانه و کاشانۀ سالم نماند و قیامت عجیبی برپا شود که امیدواریم چنین نشود. مردم طرف‌دار صلح و آرامی هستند. خوب خواهد بود که رهبران سیاسی در جناح‌های مختلف، از منافع و سلیقه‌های شخصی خود بگذرند و برای یک افغانستان آرام و مرفه، گام بردارند.

نبی ساقی؛ روزنامه‌نگار

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا