تحلیل

چشمۀ شیر؛ بندر اخاذی دزدان و چشم‌پوشی حکومت

«چشمۀ شیر» نام ساحه‌‌یی است در سه‌کیلومتری شهر پل‌خمری مرکز ولایت بغلان. منطقۀ سرسبز و خوش آب و هوا. مردمان بومی این منطقه دهقان و زراعت‌پیشه بودند. با گل و گیاه و طبعیت زیبای این منطقه همدم بودند نه با تفنگ و رهزنی و اخاذی!

در جریان سه‌دهۀ اخیر به‌خصوص در زمان حکومت کرزی و اشرف غنی طرح جابه‌جایی مردم مناطق قبایلی از آن طرف سرحد به مناطق شمال کشور سرعت گرفت. زمین‌ها و چراگاه‌های بومیان به بهانه‌های مختلف به کوچی‌ها و مردم مناطق خیبر پشتون‌خواه واگذار شد. پروسۀ واگذاری زمین با «صدور تذکره و جعل اسناد» برای مردمان آن طرف سرحد ادامه یافت. طرح اشغال زمین و مسلح‌سازی مردم قبایلی تا آنجا پیش رفت که امروز در بسیاری از مناطق امن شمال مردم بومی ناگزیر به ترک خانه‌های خود شدند.

چشمۀ شیر، دندغوری، دند شهاب‌الدین، دشت کیله‌گی دشت ارچی کندز،  بخش‌هایی از ولایت سرپل، سمنگان و ولایت‌های اوزبیک‌نشین فاریاب، جوزجان و بادغیس و بلخ قدیم اکنون به مراکز دهشت‌افکنی تبدیل شده‌اند.

مردم بومی از ترس جان‌شان یا فرار کردند و یا هم ناگزیر شدند در شرایط سخت ظلم ناقلین و اخاذی‌های آنان را تحمل کنند.

چشمۀ شیر اکنون به بندر اخاذی افراد مسلح مربوط به گروه طالبان و حامیان این گروه تبدیل شده است.

روزانه بیش از سه‌هزار موتر باربری کلان از این مسیر رفت‌وآمد می‌کنند. افراد گروه طالبان در همکاری با پوسته‌های دولتی در روز روشن در برابر چشم هزاران مسافر در مسیر شاهراه بلخ و کابل از موترهای باربری اخاذی می‌کنند.

میاه‌خیل که راننده موتر زغال است، نفس‌زنان از بین درخت‌ها می‌آید و در قطار موترهای باربری منتظر است تا راه باز شود.

وی می‌گوید روزانه تا میلیون‌ها افغانی طالبان از این موترها حق‌العبور می‌گیرند. هر موتر از ١۵هزار افغانی تا ۴۵ و ۵٠هزار افغانی.

مسافرانی که از سمت شمال به جنوب و برعکس در حال رفت‌وآمد هستند، مجبورند ساعت‌ها منتظر باشند تا راه رفت‌وآمد باز شود.

در دو طرف شاهراه زمین‌های زراعتی هستند. امکان گشت‌وگذار وسایط نقلیه کوچک وجود ندارد. این مسافران ساعت‌ها در این پوسته اخاذی طالبان بند می‌مانند.

در چهار طرف شاهراه، پولیس و اردوی ملی در نظم دادن به قطار موترهای کلان تیلری و باربری کمک می‌کنند تا رانندگان بتوانند مسیر چهارصدمتری را طی کرده و پول‌شان را به طالبان بپردازند.

اختر محمد؛ راننده موتر کاماز است. او می‌گوید ما اگر به طالبان پول ندهیم و برگه نداشته باشیم طالبان موتر ما را آتش می‌زنند.

حسین‌خیل که شاگرد موتروان می‌باشد، منتظر برگشت مالک موتر است. او می‌گوید موتروان رفته که به طالب حق بدهد. به گفته او تمام پول‌های جمع‌شده به پاکستان حواله می‌شود. طالبان از این پول برای خرید سلاح، مواد انفجاری و تخریب پل، پلچک و تاسیسات دولتی استفاده می‌کنند.

پرسش مهم

بسیاری از مسافران و مردمی که شاهد این صحنه هستند می‌گویند که دولت و طالبان دست‌شان در یک کاسه هستند. قومندان امنیه بغلان، والی ولایت، قومندان قل اردو و شماری از حلقات مافیایی و دزدان محلی به‌شمول دولت مرکزی در این اخاذی شریک هستند. اگر شریک نباشند جمع کردن پوسته طالبان از بین زمین‌های زراعتی کار یک روزه است.

اما حفظ این پوستۀ اخاذی و رهزنی از مردم بی‌دفاع و سرمایه‌گزاران، ماهانه میلیاردها افغانی برای شورشیان و دزدان شریک قدرت سود دارند.

پرسش مهم از شورای امنیت ملی، وزارت داخله و وزارت دفاع و سرقومندانی اعلای قوای مسلح این است که اگر ریگی در کفش شما نیست، اگر شما در این دزدی کلان شریک نیستید و ده‌ها اگر و امای دیگر، چرا پاتوق اخاذی چشمۀ شیر را جمع نمی‌کنید؟

اگر راست می‌گویید چرا به دزدان و قاتلان مردم باج می‌دهید. اگر راست می‌گویید چرا بندرگاه‌ها و شاهراه‌های تجارتی را به طالبان سپرده‌اید. تاکی به چشم مردم خاک می‌پاشید؟

اگر راست می‌گویید چرا این دزدان ره‌گیر را از شاهراه‌های کابل و مزار جمع نمی‌کنید؟ ما‌هانه بیش از سه‌هزار نفر از پرسونل ارگان‌های سه‌گانه امنیتی کشور و مردم ملکی توسط همین‌ها کشته می‌شوند. بخش عمدۀ این امکانات و تسلیحات برای تخریب زیرساخت‌ها و کشتند فرزندان این سرزمین از همین پول‌های اخاذی تامین می‌شود. چرا حکومت پاسخ‌گو نیست و از برخورد جدی با چنین قضایا امتناع می‌گردد؟

 یونس سلیمان‌خیل

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا