تحلیل

از جمعه اڅک تا داود لغمانی

سی سال قبل رییس‌جمهور نجیب‌الله، یکی از افراد مورد اعتماد خود یعنی جنرال جمعه اڅک را به‌حیث رییس تنظمیه یا قوماندان نظامی شمال تعیین کرد.

این انتصاب بیشتر به دلایل قومی مورد مخالفت و نارضایتی جنرال عبدالرشید دوستم قرار گرفت که ملیشه‌های او از حامیان قدرت‌مند دولت به حساب می‌آمدند. ظاهرا داکتر نجیب‌الله به جنرال دوستم اعتماد کامل نداشت و از قدرت روز افزون او ناراضی بود.

انتصاب جمعه اڅک سرانجام باعث اختلافات و کشمکش‌هایی شد که در نهایت به سقوط شمال و اتحاد جنرال دوستم و بخشی از پرچمی‌ها با شورای نظار منجر گشت.

همین اتحاد بود که سرانجام قدرت را در کابل در اختیار گرفت و از خروج داکتر نجیب‌الله پیش‌گیری کرد و او را به دفتر سازمان ملل متحد در کابل پناهنده ساخت.

امروزه انتصاب محمد داود لغمانی به حیث والی فاریاب، دوباره باعث نارضایتی مارشال عبدالرشید دوستم و مردم فاریاب و در مجموع بخشی از اوزبیکان شده است.

مارشال دوستم امروزه قدرت سال ۱۳۷۰ را ندارد. جنرال عبدالملک، احمد ایشچی، نظام‌الدین قیصاری، تعدادی از اوزبیکان تخار و شمال‌ شرق و کسان بسیار دیگر، صفوف منسجم آن دوره را پراکنده کرده‌اند.

از همه مهم‌تر تعداد زیادی از اوزبیکانِ پرتحرک که به صورت بالقوه پیرو مارشال دوستم به حساب می‌آمدند، امروزه در صفوف طالبان هستند و نه تنها که از جنرال دوستم حمایت نمی‌کنند، بل عملا علیه او در جنگ هستند.

در آن زمان جنرال در مزار شریف و قندوز و جاهای دیگر نیز قدرت بلامنازعه‌‌یی بود. امروز بلخ بیشتر قلمرو عطامحمد نور و کسان دیگر حساب می‌شود و جنرال دوستم نفوذ آن زمان را در بلخ ندارد. نور، ظاهرا در کشمش حال حاضر، بیشتر در جناح رییس‌جمهور معلوم می‌شود و از تضعیف جنرال دوستم ناخرسند نیست.

جایگاه رییس‌جمهور اشرف غنی، با روزهای آخر داکتر نجیب‌الله نیز متفاوت است. هنوز جامعه جهانی در کشور حضور دارند و از دولت او حمایت می‌کنند. آنها وعده داده‌اند که در صورت خروج نیز به لحاظ مالی در کنار دولت افغانستان خواهند ایستاد.

رهبران جهادی و کسانی که در آن زمان متحد جنرال دوستم شده بودند یا جنرال دوستم متحد آنها شده بود، امروز حضور ندارند و کسانی هم که هستند، بیشتر در این دعوا در کنار دولت قرار گرفته‌اند.

اردوی ملی و پولیس نیز که در آن زمان یا از پیروان جنرال دوستم بود یا قدرت مانوردهی در برابر او نداشت، با شرایط امروز متفاوت است. نیروهای امنیتی امروزه کاملا در کنترول دولت است و هیچ قوماندانی نمی‌تواند به صورت بلندمدت از دستور دولت سرپیچی کند و به جایگاه خود بماند.

بنا براین با وجود اینکه از لحاظ نارضایتی وعلت کشمکش انتصاب داود لغمانی با نصب جمعه اڅک شباهت دارد، اما چینش مهره‌ها و شرایط روزگار، با وضعیت سال ۱۳۷۰ و سقوط داکتر نجیب‌الله لااقل برای فعلا، مشابه نیست.

با وجود این، در شرایط حساس کنونی که دولت از هر طرف در برابر مخالفان مسلح زیر فشار است و انتحار و انفجار و ناامنی و راه‌گیری افکار عمومی را به شدت از دولت ناامید و ناراضی کرده است، به مصلحت دولت و رییس دولت نیست که هر روزه با خلق ماجراهای غیر ضروری، وضعیت را بحرانی‌تر کند و قسمت اعظم حامیان دولت را که اوزبیکان پیرو مارشال دوستم باشند، ناراضی و ناراحت بسازد.

شاید در پشت پرده اتفاقاتی در جریان باشد یا خطر اتفاقاتی حدس زده شود که دولت را وادار کند مهره‌های مورد اعتماد را در شمال جابه‌جا بسازد، اما لازم است که این مهره‌های مورد اعتماد، کسانی باشند که به عکس‌العمل شدید مردم مواجه نشوند و باعث خلق بحران نگردند.

 شکی نیست که مارشال دوستم نمی‌تواند دولت را در شمال به سقوط مواجه بسازد، اما نارضایتی و حرکت‌های اعتراضی و مدنی نیز می‌تواند در کار دولت که فعلا متمرکز به تامین امنیت شمال است، صدمه بزند و انرژی دولت را به مسایل جزیی و کم‌اهمیت مصروف نماید.

رییس‌جمهور غنی در واقع مردِ خلق ماجراست. ماجراهای غیر ضروری در صفوف خودی که اصلا نیازی به ایجاد آنها نبوده است. او از خلق ماجرا و خرابی وضعیت نمی‌ترسد. یک روز با داکتر عبدالله دست به گریبان می‌شود یک روز با استاد عطا. یک روز اسماعیل خان را ناراحت می‌سازد و یک روز حامد کرزی و ظاهر قدیر را. رابطۀ مارشال دوستم و رییس‌جمهور نیز همیشه پر از ماجرا و کشمکش و دوستی و نارضایتی بوده است.

درست است که شرایط امروز تا اکنون تمام متنفذان و زورمندان مرکزگریز را در کنار آمدن با دولت ناچار ساخته و خطر بسیار جدی‌یی برای حاکمیت خلق نکرده، اما خلق این ماجراها بدون شک کمکی به دولت‌داری خوب و تامین امنیت نیز نکرده است و فقط باعث تقویت طالبان و تضعیف جایگاه دولت در نزد مردم شده است.

امروز روزگار وصل است، نه روزگار فصل. سرود جدایی و یکه‌تازی به منفعت هیچ کسی نیست.

نبی ساقی

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا