ترجمه

آگاهی انسان و «منطقه گرگ و میشِ» هوشیاری

تحقیقات جدید نشان می‌دهد روی دادن چه اتفاقاتی در مغز، موجب کم‌رنگ شدن هوشیاری می‌شود
منبع:‌ سایکولوجی تودی
«زود به خواب می‌روید؟ اشکالی ندارد؛ از طعم خوش خوابی سبک لذت ببرید: نه صورتی هست نه خیالی که مغز انسان‌ را به خود مشغول دارد؛ پس به خوابی عمیق فرو می‌روید.» ویلیام شکسپیر (جولیوس سزار ، حدود ۱۵۹۹)
«خسته از کار روزانه، خود را به تخت می‌رسانم ، آرامشی دلچسپ برای اندام خسته از سفر، اما درست همان وقت، سفری در سرم آغاز می‌شود تا ذهنم را به‌کار اندازد: آن وقت است که اندیشه‌ام (دورتر از جایی که هستم) مشتاقانه قصد زیارت تو را می‌کند.» ویلیام شکسپیر (غزل بیست و هفتم، حدود ۱۶۰۹)
«من فقط دوباره چشمانم را بسته و با قطار خیال‌بافی سر می‌کنم. نگرانی‌های امروزم را برطرف کن و فردا را پشت سر بگذار. من را در میان آسمان‌های پر ستاره پروازبده ، شاید بر بلندای اختری برسی. از شاه راه‌های خیال بگذر و مرا یاری کن درد امروز را فراموش کنم.» گری رایت (خیال‌باف، حدود ۱۹۷۵)

به تلگرام راه مدنیت بپیوندید
از دیرباز تا کنون، این پرسش که «هوشیاری انسان چگونه عمل می‌کند؟» فیلسوفان، شاعران، نمایشنامه‌نویسان، متخصصان بیهوشی، دانشمندان مغز، ترانه‌سرایان و هر طیف دیگری که میل دارد درباره‌ اندیشه خود، بیاندیشند را شیفته خود کرده است.
نوشته‌های ویلیام شکسپیر و مجموعه شعر«خیال‌باف» گری رایت در اواسط دهه ۱۹۷۰ ، که در بالا نقل شد، منابع مشهور فرهنگی‌اند که نمونه‌یی است از شیوه‌های مختلفی که بشر در تمام اعصار سعی داشته به یاری آن سرگردانی هوشیاری انسان را بین بیداری و خواب توصیف کند.
برای قرن‌ها، مکانیزم‌های مغزی که هنگام هوشیاری آگاهانه در هنگام بیداری یا ناهوشیاری در هنگام خواب (یا هنگامی که شخص تحت بیهوشی عمومی قرار دارد) از مغز پشتیبانی می‌کند، عصب‌شناسان را سردرگم کرده ‌است. با وجود پیشرفت‌های قرن بیست و یکم در تحقیقات علمی، همبستگی‌های عصبی مربوط به آگاهی انسان به طرز شگفت‌انگیزی مرموز باقی مانده ‌است.
جیمز گورمن در مقاله‌یی در سال۲۰۱۲ در نیویارک تایمز، با عنوان «بیدار یا خواب؟ مرز میان این دو محوتر می‌شود» نوشت: «معمای هوشیاری چنان اهریمنی است که دانشمندان و فلاسفه هنوز درمورد چگونه سخن گفتن در مورد آن بحث می‌کنند، چه برسد به اینکه بفهمند که چیست و از کجا سرچشمه می‌گیرد.»
در این مقاله نیویارک تایمز، گورمن به مقاله‌یی علمی ( تونونی، هودتزو آلکیرا ۲۰۰۸) اشاره می‌کند که در آن نوشته شده: «وقتی بیهوش می‌شویم، انتظار داریم هوشیاری از بین برود، اما آیا همیشه چنین چیزی رخ می‌دهد؟ اگرچه بیهوشی بدون شک باعث بی‌واکنشی و فراموشی می‌شود، تعیین حد و حدودی این ناهوشیاری، دشوار است.»
گورمن همچنین به تحقیق (لونگشای و همکاران ، ۲۰۱۲) – به راهنمایی هری شاینین و یاکو لونگشای از دانشگاه تورکو فنلند و منتشر شده در مجله علوم اعصاب – اشاره کرد که نشان می‌دهد وقتی کسی پس از دریافت ماده بیهوشی «از نسیان برمی‌گردد»، ورود به هوشیاری «با فعال شدن یک شبکه اصلی شامل مناطق زیر قشری و لیمبیک همراه است که هنگام بازگشت از بیهوشی با بخشی از قشر جداری جلویی و تحتانی از لحاظ عملکردی جفت می‌شوند.»
اکنون ، تقریباً یک دهه بعد، یک تحقیق «پت اسکن» (تصویربرداری پزشکی هسته‌یی به منظور تولید تصویر ۳ بعدی، تصاویر رنگی از فرایند‌های عملکردی در درون بدن) جدید، با عنوان «مبانی هوشیاری انسان: به تصویر کشیدن منطقه گرگ و میش»، از دانشگاه تورکو به رهبری هری شاینین، بینش روشن‌تری در رابطه با «آنچه در مغز زمانی که هوشیاری نسبت به جهان اطراف کمرنگ می‌شود، رخ می‌دهد» را به ما ارایه می‌دهد.» این یافته‌ها (شاینین و همکاران، ۲۰۲۰) در تاریخ ۲۸دسمبر در مجله علوم اعصاب منتشر شد.
برای این مطالعه، محققان فنلندی بر وضعیت هوشیاری متصل و منفصل متمرکز شدند. محققان در خبرنامه‌یی توضیح دادند: «وضعیت منفصل هوشیاری به حالت بیهوشی بدون ‌واکنش و مراحل خواب غیر آر.ای. ام (آر.ای.ام: خواب با حرکات سریع چشم) اطلاق می‌‍شود، گزارش‌های بعدی مبنی بر عدم وجود نشانه‌یی از ارتباط فرد (تحت آزمایش) با جهان خارج است.»
نویسندگان در بیانیه اهمیت مقاله می‌نویسند: «تلاش برای درک بنیان بیالوژیکی هوشیاری انسان در حال حاضر یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های علوم اعصاب است. در اینجا، ما مطالعاتی با طراحی دقیق ارایه می‌دهیم که بر بسیاری از سردرگمی‌های پیشین فایق آمده و برای اولین بار مکانیزم‌های عصبی زیربنایی برای هوشیاری انسان و قطع ارتباط آن با بخش واکنش رفتاری را چه در هنگام بیهوشی و چه در هنگام خواب طبیعی نشان می‌دهد. یافته‌های [ما] یک شبکه مغزی هسته مرکزی را شناسایی می‌کند که برای هوشیاری انسان حیاتی است.»
محققان طی دو آزمایش تصادفی روی یک گروه تقریباً چهارده نفری، فعالیت عملکردی مغز را همراه با حالت‌های مختلف هوشیاری کنترل کردند. در آزمایش اول از عوامل بیهوشی برای دست‌یابی به یک حالت منفصل هوشیاری استفاده شد که در آن فرد هیچ نشانه‌یی از هوشیاری نسبت به دنیای اطراف نشان نداد. برای آزمایش دوم، شرکت‌کنندگان در این مطالعه تشویق شدند که به طور طبیعی و بدون هیچ گونه دارویی در آزمایشگاه به خواب کوتاهی بروند.
در هر دو آزمایش، آزمودنی‌ها را پیش از اینکه خودشان به هوش بیایند یا بیدار شوند، با تکان دادن از حالت منفصل جدا و بیدار کردند. لحظاتی پس از بیدار شدن، محققان شروع به انجام مصاحبه‌هایی کردند که برای به‌دست آوردن شرح مفصلی از تجربیات ذهنی هر فرد در دوره پیش از «فرو رفتن در بی‌واکنشی» طراحی شده بود.
جالب اینجاست که محققان دریافتند درجه پاسخگویی فرد لزوماً نشان‌دهنده وضعیت هوشیاری وی نیست. به عنوان مثال، یک فرد به ظاهر بی‌واکنش ممکن است هنوز در وضعیت متصل باشد و نسبت به محیط اطراف خود هوشیاری داشته باشد. نویسندگان مشاهده کردند: «عدم واکنش به ندرت نشان‌دهنده بی‌هوشی است، زیرا اکثر افراد تجاربی داشتند که تولید ذهن خودشان بود» این یافته‌ها، تأییدی است بر یافته‌های قبلی محققان تورکو که نشان می‌دهد بیهوشی همیشه هوشیاری را به‌طور کامل از کار نمی‌اندازد.
جمع‌آوری شواهد مربوط به مکانیزم‌های بیهوشی از مرکز پت اسکن تورکو، مبنای عصبی هوشیاری انسان را مشخص می‌کند. تحقیقات اخیر آنها درک ما را از چگونگی عملکرد مغز در منطقه به اصطلاح «منطقه گرگ و میش» افزایش داد. منطقه گرگ و میش به وضعیت بین بیدار شدن از خواب و عدم واکنش کامل شخصی که هیچ گونه هوشیاری نسبت به دنیای اطراف ندارد، گفته می‌شود.
آنالوتا شئینین، نویسنده اول مقاله، در یک خبرنامه گفت: «به دلیل تأخیر کوتاه بین بیداری و مصاحبه ، نتایج جدید [۲۰۲۰] درک ما را از ماهیت بیهوشی به طور قابل توجهی بالا می‌برد.» «برخلاف تصور عموم، بیهوشی عمومی موفق، مستلزم از دست دادن هوشیاری کامل نیست. کافی است که ما میان تجربیات بیمار و آنچه در دنیای خارج (به عنوان مثال اتاق عمل) رخ می‌دهد، گسست ایجاد کنیم.»
«تغییرات در اتصال مربوط به فعالیت شبکه‌یی متشکل از مناطق عمیق درون مغز است: تالاموس ، قشر سینگولاتس قدامی و خلفی و شکنج زاویه‌یی.» «در این مناطق هنگامی که شرکت‌کننده در آزمایش اتصال خود را از دست می‌دهد، جریان خون کمتر و هنگام بازیابی مجدد، جریان خون بیشتری مشاهده می‌شود.» شاینین و همکاران بر اساس آخرین یافته‌هایشان، نتیجه می‌گیرند که «فعالیت تالاموس، قشرهای سینگولاتس و شکنج زاویه‌یی در هوشیاری انسان نقش اساسی برعهده دارد.»
درباره نویسنده: کریستوفر برگلند یک ورزشکار، مربی، نویسنده و فعال سیاسی در رشته استقامت در سطح جهانی است.
نویسنده: کریستوفر برگلند
ترجمه: شریفه عرفانی

نوشته‌های مشابه

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا