مقاله

قدرتمندتر از گذشته در روشنگری| ویژه ده‌سالگی

نبی ساقی؛ نویسنده
زمستان ۱۳۷۹ از طریق شبکه‌های اجتماعی باخبر شدم که «روزنامۀ راه مدنیت» مسابقۀ مقاله‌/خاطره‌نویسی‌یی در عرصۀ «زندگی زنان در افغانستان» به راه انداخته است. من که تازه از روستا به شهر آمده بودم و قصه‌های بسیاری از دشواری زندگی زنانِ روستا با خود داشتم، تصمیم گرفتم بختم را بیازمایم و سرگذشت یکی از زنان دهکدۀ خود را به خاطر اشتراک در مسابقه،بنویسم.
می‌خواستم از یک طرف، روزگار نابسامان محله را نمایش بدهم و از سوی دیگر، به امید بردن جایزه بودم. خاطره را نوشتم و به نشانی که نگاشته شده بود فرستادم. روزی به من تلیفون شد و گفته شد که مقالۀ شما نیز در مسابقه برنده شده است.
رفتنم به دفتر روزنامه به‌خاطر گرفتن «جایزه» سبب شد که با صاحب امتیاز روزنامه، آقای اشراق شناخت بیشتری پیدا کنم. مدتی بعد، در محفل چندمین سالروز تاسیس راه مدنیت در هوتل کابل ا‌ستار، نیز دعوت شدم و در جریان بیشتر فعالیت‌ها و تلاش‌های این روزنامه قرار گرفتم.
در نهایت به عنوان ویراستار، حدود دو- سه ماهی با «روزنامۀ راه مدنیت» همکار بودم و از تجارب و اندوخته‌های دوستان به قدر توان خودم آموختم و یاد گرفتم.
روزنامه‌نگاری در افغانستان به‌دلیل «روزنامه‌نخوانی مردم» امر دشواری است. روزنامه، مدیر، دبیر، خبرنگار، عکاس، گزارشگر، ستون‌نویس، ویراستار و خلاصه پرسونل فراوانی دارد.
این کارکنان به حقوق و معاش نیاز دارند. در کشورهای دیگر، فروش روزنامه می‌تواند هزینه‌های روزنامه را به‌خوبی کفایت کند و حتا برای مالکان روزنامه‌ها، سود خوبی هم داشته باشد.
در افغانستان همان گونه که کسی کتاب نمی‌خواند، کسی روزنامه هم نمی‌خواند و نمی‌خَرَد. پیام‌های تبلیغاتی نیز برای روزنامه‌ها در حدی نیست که مصارف روزنامه را تکافو کند.
بنابراین روزنامه‌چی‌ها برای نوشتن‌ونشر کردن، به لحاظ مالی همیشه دچار مضیقه هستند و برای اجرای حقوق کارکنان به برداشت من، دشواری‌ فراوانی را تحمل می‌کنند.
دوست ناشری دارم که می‌گوید چاپِ کتاب برای من عشق است نه سود. در چاپ بسیاری کتاب‌ها، نه تنها که سود نمی‌کنم؛ بل ضرر هم می‌کنم؛ اما کارِ کتاب برای من یک نوع عشق است، سود کنم یا زیان ادامه‌اش می‌دهم.
روزنامه‌نگاری هم شاید برای تعدادی از دوستان، عشق باشد. شکی ندارم که برای گردانندگان روزنامۀ راه مدنیت نیز روزنامه‌نگاری، عشق است. دوستان، در شرایط نامساعد، شاید گاهی از جیب شخصی خود مایه بگذارند و نگذارند شمع روزنامه خاموش شود.
رسانه‌ها رکن مهم دولت‌داری هستند. وجود رسانه‌های آزاد، حرفه‌‌یی و متعهد، هم برای دولت یک بازوی تواناست و هم برای مردم یک عینک تیزبین. کشورهای که رسانه‌های قدرتمند و تاثیرگذار ندارند، دولت‌های موفق و رضایت‌بخشی نیز ندارند. قدرت و توانایی دولت‌ها را در واقع از وجود رسانه‌های آن کشور نیز می‌توان درک کرد و فهمید.
برای دوستان خوبم در روزنامۀ راه مدنیت، آرزوی موفقیت دارم و برای‌شان دست‌آورد فراوانی تمنا دارم. همان‌گونه که بیان شد، روزنامه‌نگاری در شرایط کنونی امر دشوار و طاقت‌فرسایی است، اما شکی ندارم که «راه مدنیت» موانع را مثل همیشه از سر راه خود برخواهد داشت و به مسوولیت روشنگری و اطلاع‌رسانی خویش، کماکان قدرتمند‌تر از همیشه ادامه خواهد داد.

نوشته‌های مشابه

یک دیدگاه

  1. برای این روزنامه وزین و پرخواننده دوام، قوام، قیام و خوشی ایام و برای مسوولین و دست اندرکاران موفقیت بیشتر درجهت تقویت تفکرات ملی و اجتناب از آلودگی ابتذال سیاسی و بحران تحمیلی پاره گی های اجتماعی را تمنا میدارم. بلی مدنیت در برابر جهالت میرزمد و راهش بر حق است

دکمه بازگشت به بالا