مقاله

مرز میان هنجار و ناهنجار

قدرت در آینده، در دست چه کسانی است؟
میشل فوکو، اندیشمند فرانسوی در کتاب «مراقبت و تنبیه» چگونگی شکل‌گیری فاعلیت و سوژگی انسان را در چارچوب نظام‌های مراقبتی و انضباطی قدرت، مطالعه کرده و مدعی است که در نهادهایی چون کلیسا، مکتب، قرارگاه نظامی، زندان، شفاخانه، رادیو، تلویزیون و… تکنیک‌های انضباطی خاصی به کار می‌رود و درنهایت موجب تربیت یا تولید «سوژه بهنجار» می‌شود.
به عقیده فوکو کسانی که در مسند قدرت هستند می‌توانند تعیین کنند که در ابعاد گوناگون چه چیزی بهنجار و چه چیزی نابهنجار است و براساس چنین قاعده بهنجارسازی زندگی دانش‌آموزان، سربازان، بیماران و زندانیان در معرض مراقبت و نظارت قرار می‌گیرد و رفتار بهنجار مورد تشویق و رفتار نامطلوب با اقدامات مجازاتی مواجه می‌شود.
به عقیده فوکو، هدف غایی مراقبت و انضباط، بهنجار کردن فرد و از میان بردن بی‌انضباطی‌های اجتماعی و روانی و سرانجام تربیت انسان‌هایی رام، کارگر و بهره‌ده در جامعه است. سوژه‌یی که فوکو از آن سخن می‌گوید شبیه حیوان اهلی‌شده یا ماهی اسیر در آکواریوم است که شناختش از جهان و توانایی‌های خود در همان حدودی است که به او معرفی شده است. فوکو در جایی می‌گوید «ما فقط آن چیزی را می‌دانیم که ساختار فکری یک عصر اجازه فکر کردنش را به ما می‌دهد.»
در دهه اخیر با گسترش رسانه‌های ارتباطی نوین مانند ماهواره‌ها و انترنت، قدرت دولت‌ها در اعمال‌نفوذ و تربیت و بهنجارسازی سوژه‌های موردنظر خود دچار مشکل شده است. این مساله به‌ویژه در «جوامع آکواریومی» که حاکمانش تلاش می‌کنند کشور خود را به‌صورت تافته‌یی جدابافته از دهکده جهانی تعریف کرده و سوژه‌های مطیع خاص خود را پرورش دهند، بیشتر تأثیر منفی برجای گذاشته است و چنین دولت‌هایی را به دشمن اول انترنت و ماهواره‌ها تبدیل کرده است.

به تلگرام راه مدنیت بپیوندید: https://t.me/madanyatdaily
در جهان کنونی دیگر اعمال دیکتاتوری به شیوه دیکتاتوری‌های قرون گذشته امری محال و غیرممکن به نظر می‌رسد و هیچ نظام سیاسی یا حاکمی این توان را ندارد که سوژه‌ها و ملت تحت حکومت خود را آن‌گونه که دلش می‌خواهد تحت مراقبت و تربیت خود داشته باشد. در جهان امروز ماهواره‌ها و شبکه‌های اجتماعی هستند که ملیت‌ها و مرزها را درنوردیده و به مهم‌ترین و تأثیرگذارترین ابزارهای بهنجارسازی و تربیت افراد در جوامع مختلف بدل گشته‌اند.
حالا دیگر این شبکه‌های مجازی هستند که مرز میان هنجار و ناهنجار را تعیین می‌کنند، آن‌ها هستند که اخلاقیات، هنجارها، رسومات و شیوه زندگی افراد را فراتر از حکومت‌های ملی به نسل‌های جدید می‌آموزند. تأثیر شبکه‌های اجتماعی به حدی رسیده است که [می‌توان ادعا کرد] قدرت تربیتی آن‌ها به‌مراتب بیشتر از خانواده‌ها، تلویزیون‌های ملی و نظام آموزش ‌و پرورش در کشورهای مختلف شده است.
در دنیای کنونی تأثیر اینستاگرام، فیس‌بوک، تلگرام و توییتر بر جوان ایرانی یا امریکایی به‌مراتب بیشتر از دولت ایران و امریکاست. در جهان امروز قدرت واقعی در دست «زاکربرگ» و دیگر صاحبان این شبکه‌های اجتماعی است که به‌راحتی می‌توانند افکار عمومی جهانیان را به سمت دلخواه خود حرکت دهند و دوست و دشمن را تعریف کنند.
اکنون این شبکه‌ها هستند که به‌راحتی رییس‌جمهور قدرتمندترین کشورهای جهان را سانسور و به‌راحتی او را به انزوا می‌کشانند.
در سال‌های اخیر بسیاری از کشورها با هزینه‌های فراوان سعی کرده‌اند به مقابله با قدرت ماهواره‌ها و شبکه‌های اجتماعی بپردازند؛ اما در عمل شکست خورده و چیز خاصی عایدشان نشده است. با شرایط امروز به نظر نمی‌رسد دیگر حکومت یا دولتی بتواند خود را از تأثیرات این شبکه‌ها مصون بدارد و حاکمیت و قدرتی شبیه حتی چند دهه پیش را اعمال کند.
این چیزی است که تمام حاکمان و حکومت‌های باهوش جهان متوجه شده و خود را با آن هماهنگ کرده‌اند و دیگرانی هم که متوجه نشده‌اند یا همچون ترمپ [پس از شکست و سانسور و تحمیل انزوای سخت توسط شبکه‌های اجتماعی] و یا به شیوه‌هایی دیگر به‌زودی متوجه خواهند شد.
فرهاد قنبری

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا