تحلیل

تشکیل لویه جرگه سنتی؛ راه حل یا توطیه؟

نویسنده: سید *محمدعلی رضوانی
حامد کرزی؛ رییس‌جمهور پیشین افغانستان در تازه‌ترین اظهارات خود از طالبان خواست که برای کسب مشروعیت داخلی، لویه جرگه را فرا بخوانند و از این طریق به حکومت خود که با زور سر نیزه، تهدید و ارعاب استوار است، مشروعیت بخشیده و در نهایت راه را برای به رسمیت شناختن رژیم خود از سوی کشورهای جهان فراهم آورند.
برای درک درست کارایی لویه جرگه و اهداف پنهان در پشت این نوع پیشنهادها تامل بر ساختار، کارکرد و نحوۀ تشکیل لویه جرگه ضروری می‌نماید.
در افغانستان دو نوع لویه جرگه برای مردم آشناست. اول لویه جرگه سنتی که از گذشته‌های دور در کشور به عنوان یک راه حل قبیله‌ای و سنتی وجود داشته و هرازگاهی از سوی حاکمان بر سر اقتدار فراخوانده شده و تشکیل جلسه می‌داد. دوم لویه جرگه که در قانون اساسی۱۳۸۲ از آن نام برده شده و اعضای آن نیز مشخص شده است.
آنچه را حامد کرزی و تام ویست؛ نماینده ویژۀ امریکا در افغانستان به عنوان لویه جرگه اصرار به برگزاری آن از سوی طالبان دارند، به طور یقین لویه جرگه قانون اساسی افغانستان نیست؛ زیرا اجرای قانون اساسی۱۳۸۲ کشور از سوی طالبان به تعلیق درآمده و مفاد آن اکنون قابل اعمال نیست. بنابراین اظهارات کرزی و تام ویست معطوف به لویه جرگه سنتی است .
لویه جرگه سنتی، چنانچه در گذشته از خواست مردم نمایندگی نمی‌کرد، در شرایط فعلی کشور نیز نمی‌تواند ممثل اراده و خواست مردم بوده و انعکاس‌دهنده منویات آنها باشد .
دلایل آن را می‌توان در چند محور فشرده کرد:
میکانیزم انتخاب لویه جرگه سنتی
در لویه جرگه سنتی اعضای آن بر مبنای صلاح‌دید موسفیدان و بزرگان قوم و محلات صورت می‌گیرد. هیچ میکانیزمی که فرصت انتخاب برای مردم را فراهم آورد، وجود ندارد. روابط بزرگان محل با نهادهای دولتی مثل علاقه‌داری‌ها، ولسوالی‌ها، قومندان‌های امنیه و والی‌ها منجر به فرستادن افرادی به لویه جرگه سنتی می‌گردد که معمولا گوش به فرمان حکومت مستقر در کابل است. بنابراین در انتخاب اعضای لویه جرگه سنتی حتا یک‌درصد هم نظر واقعی مردم لحاظ نمی‌گردد.
انتخاب افراد بی‌کفایت و نالایق
وجه غالب در انتخاب اعضای لویه جرگه سنتی، انتخاب مسن‌ترین و پیرترین افراد و اعزام آنها به لویه جرگه است. آنها علاوه بر اینکه به صورت غیر مستقیم توسط حاکمان بر سر اقتدار انتخاب می‌شوند، بی‌سواد و فاقد دانش سیاسی‌اند. به همین جهت است که لویه جرگه سنتی را فقط چند نفر مامورشده از سوی حکومت گردانندگی می‌کنند و دیگران بیش از سیاهی لشکر نیستند. گذشته از آن به دلیل کهولت سن، اکثریت اعضای لویه جرگه سنتی حوصله شرکت در جلسات و گوش دادن به بحث‌های خسته‌کننده سیاسی را ندارند .
برگزارکنندگان لویه جرگه
در حال حاضر در افغانستان هیچ نهاد مستقل خارج از چهارچوب رژیم طالبان که توان برگزاری لویه جرگه را داشته باشد، وجود ندارد. طالبان مضاف بر انتخاب اعضای لویه جرگه سنتی، آن را برگزار و مدیریت نیز می‌کنند. این مساله‌ای است که هم حامد کرزی و هم امریکایی‌ها بر آن وقوف کامل دارند. بی‌تردید برآیند تشکیل چنین لویه جرگه جز تایید و توجیه رژیم طالبان چیزی دیگری نمی‌تواند باشد. آنهایی که اصرار به برگزاری لویه جرگه سنتی دارند، آگاهانه برای مشروعیت بخشیدن به رژیمی تلاش می‌ورزند که با زور نظامی قدرت را تصاحب کرده و با اتکا بر سر نیزه بر مردم حکومت می‌کند. به نظر می‌رسد که تشکیل لویه جرگه سنتی بیش از این که یک راه حل باشد، یک توطیه است .
چه باید کرد؟
تنها راه مشروعیت حکومت در کشور آرای مردم است. درست است که انتخابات در افغانستان با چالش‌های فراوان مواجه بوده است، اما این به معنای نادرست بودن میکانیزم انتخابات نیست. از طرفی مردم به اثبات رسانیده‌اند که به میکانیزم‌های دموکراتیک انتقال قدرت متعهدند. زمانی که طالبان انگشتان مردم را به جرم شرکت در انتخابات قطع می‌کردند، مردم از رفتن به پای صندوق‌های رای منصرف نشدند. مردم افغانستان در طول پانزده‌سال بیش از هفت‌بار برای انتخاب رییس‌جمهور و اعضای مجلس نمایندگان پای صندوق‌های رای رفتند. ملت افغانستان هم ظرفیت و توان انتخاب را دارند و هم انگیزه آن را. بدون شک انتخاب مستقیم و بی‌واسطه توسط مردم با تمام کاستی‌ها و کمبودها، صدها بار از مشروعیت گرفته‌شده از لویه جرگه سنتی، رجحان دارد.
طالبان باید تحت فشار قرار بگیرند تا به یک توافق سیاسی جهت تشکیل حکومت عبوری برای برگزاری انتخابات آزاد توسط یک نهاد مستقل و زیر نظر نهاد‌های بین‌المللی تن در دهند. طالبان اگر راست می‌گویند که قاطبه مردم از آنها حمایت می‌کنند، خود را به بوتۀ آزمون بگذارند و از اینکه در معرض قضاوت قرار می‌گیرند هراس نداشته باشند.

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا