تحلیل

تبلیغ قاتل

واقعیت این است که در تمام سال‌های گذشته، تروریست‌ها و دشمنان از هر گروهی که بود‌ه‌اند، در داخل کشور به‌صورت رسمی دفتر نداشته‌اند، اما رسانه‌های ما به‌عنوان دفاتر تبلیغاتی و رسانه‌‌یی‌ آنان فعالیت ‌می‌کرد‌ه‌اند. خبر، موضع و حتی موجودیت آن‌ها را، ما رسمیت ‌می‌داد‌ه‌ایم. ما آن‌ها را قدرت‌مند کرده و تبلیغ ‌می‌کرد‌ه‌ایم.

طالبان در واقع، متشکل از گروه‌های مختلفِ یاغی‌گری، راه‌زنی و دزدند که اکثر اوقات حتی در تشکیلات واحدی نیستند. هر کدام از این گروه‌ها مستقل عمل ‌می‌کنند. گاهی ابزار دشمنی شخصی افراد قدرت‌مند ‌می‌شوند. آنچه این‌ها را به عنوان گروهی واحد و منسجم و جدی نشان ‌می‌داده، از یک طرف کار وسیع استخباراتی کشورهای حامی آن و از طرفی برخورد مقهورانه رسانه‌های ما بوده است. بعضی وقت‌ها هم رسانه‌ها به‌خاطر نارضایتی از دولت یا کارکردهای نهادهای دولتی فاسد و ضعیف، ناخودآگاه مبلغ گروه‌های مختلف مسلح ‌می‌شد‌ه‌اند. به طور مثال ما ‌می‌دانیم که یاغی‌های بغلان ربط تشکیلاتی با طالبان ندارند و در طی شصت سال گذشته همواره راه‌زن بود‌ه‌اند. بخشی به علت بیکاری و فقر یا تصور تبعیض در اداره محلی، که به دست اندرابی‌هاست؛ بخشی برای نداشتن برق که آن را ناشی از تبعیض یادشده ‌می‌دانند، علیه نیروهای دولتی و حتی آدم‌های شیک‌پوش بی‌غرض، با کینه‌‌یی‌ عمیق دشمنی ‌می‌کنند.

دفاتر تبلیغاتی طالب و داعش، که هر دو از یک دفتر مجازی با دو سه نفر تجاوز نمی‌کند، این یاغی‌گری شخصی را به نام خود رقم ‌می‌زنند. دولت و رسانه‌ها هم به جای پرداختن به قضیه و مشکل آنها، به سراغ گروه‌های خیالی طالبان و داعش ‌می‌روند که نه دفتر دارند و نه آدرس. پس به ناچار دست به دامان پاکستان ‌می‌شوند. پاکستانی‌ها ‌می‌گویند: این یک مشکل داخلی است. ما ‌می‌گوییم: نه! شما پیام ما را به رهبر خیالی یک گروه خیالی برسانید.

بعد معلوم ‌می‌شود که آن رهبر خیالی، سالها پیش مرده و واقعن خیالی است. دفتر آنها هم، جایی در زمین نیست! لاجرم وارد دور باطلی از مذاکره ‌می‌شویم. عوامل وابسته به پاکستان در داخل دولت این قصه را بزرگ ‌می‌کنند که پاکستان اصل کارست و رسانه‌ها هم این را آب و تاب ‌می‌دهند و اما واقعیت این است که همه در سرابی واهی به آنها باج ‌می‌دهیم.

به فرض که حتی چنین نباشد و طالبانی وجود داشته باشد، چرا باید ما بلندگوی آنان شویم؟ رسانه‌ها بعد از انفجارهای اخیر، به‌خصوص باید بر تعهد سابق «تحریم گروه‌های یاغی» جدی باشند. نباید هیچ نوع خبری از فعالیت، افکار و سازوکار خیالی آن‌ها نشر شود. این مهم‌ترین راه مقابله با دشمنی است که فقط در تبلیغات وجود دارد.

داعش در اصل طالبان پاکستانی‌ است که دولت ما، حمایت خود را از آنها برداشت. بعد با کمک حزب‌التحریر و سازمان ترکستان شرقی تبدیل به گروهی خطرناک بر ضد افغانستان شد.

نوع ادبیات رسانه‌یی ما، ‌می‌تواند خیلی به این گروه‌ها ضربه بزند. کشته‌های آنها باید مذموم شمرده شده و آدم‌های بی‌گناه که توسط آنها به قتل ‌می‌رسند، باید شهید خوانده شوند. در عین‌حال رسانه‌هایی که مبلغ یا حا‌می ‌آنهایند، باید مورد پیگرد قرار بگیرند.

به طور مثال، پخش مصاحبه آقای حکمتیار که انتحاری را شرعی و استشهادی ‌می‌خواند، باید سانسور ‌می‌شد. وقتی هم اشتباهی پخش شد، باید مورد پیگرد قرار ‌می‌گرفت. رسانه‌های ما خیال ‌می‌کنند با این کار، آبروی حکمتیار و انتحار را می‌برند. در حالی که بر‌عکس، به آن آبرو و اعتبار و تبلیغ بخشیده‌اند.

به همین ترتیب، هر خبر جزیی درباره آنها ‌می‌تواند، به موجودیت و مشروعیت آنها کمک کند. این همان چیزی است که استخبارات دشمن ‌می‌خواهد و ما رایگان رسانه‌هایمان را در اختیارشان نهاد‌ه‌ایم. مساله تحریم گروه‌های یاغی و تروریست، باید به طور جدی تعقیب شود و رسانه‌هایی که در ازای دریافت پول علیه آنها یا درباره آنها مطلب نشر ‌می‌کنند، باید مورد مجازات دیگر رسانه‌ها قرار بگیرند.

البته که این وظیفه نهادهای امنیتی ماست. اما وقتی رسانه‌های ما جرات نمی‌کنند از آنها پاسخ بگیرند؛ یا با آنها سازش ‌می‌کنند، باید باقی جامعه خبرنگاری به طور قاطع با آن برخورد کنند. تحریم آن‌ها و تحریم مسوولانی که در قبال آنها بی‌تفاوت هستند.

حاشم رسول‌زاده

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا