مقاله

جامعۀ افغانی؛ از فقر اقتصادی تا فقر اطلاعاتی

در دنیای اطلاعاتی امروز، روند تنظیم، پردازش و فروش اطلاعات از گفتمان‌های جدی و جدید در راستای چگونگی پخش و دریافت اطلاعات و دانش به‌شمار می‌رود.

جدای این‌که دانش از لحاظ معنوی دارای چه ارزش بلند انسانی است، از زاویۀ دیگر، محتوای اطلاعاتی در قالب‌های گوناگون توسط شخصیت‌های حقیقی و حقوقی به‌فروش می‌رسند. این محتواها اغلب داده‌هایی هستند که توسط کارشناسان، نویسنده‌ها و یا ناشران به‌اطلاعات و دانش تبدیل می‌شوند. این چینش و تغییر، روندی است که از لحاظ اقتصادی مصارفی را دربرمی‌گیرد، زمینۀ فروش اطلاعات را میسر می‌سازد و آن ‌را به کالای اطلاعاتی تبدیل می‌کند.

در کُل کالاهای اطلاعاتی مواد پخته‌یی از داده‌ها هستند که شامل کتاب، روزنامه، فلم، پارچه‌های موسیقی، محتواهای انترنتی، صفحات وب و … می‌شوند. در واقع این محتواها هستند که ظرفیت‌های فکری مخاطبان یا دریافت‌کنند‌گان را پر می‌کنند.

به‌همین خاطر، کشورها، سازمان‌ها و فراد در تلاش‌اند تا محتواهای سنجیده‌شده، مورد نیاز، بروز و تاثیرگذار را تولید کنند. از بُعد فنی، روند تولید متون‌های اطلاعاتی از لحاظ زمانی، مادی و معنوی هزینه‌بر است.

به‌همین خاطر، بحث تحلیل اقتصادی اطلاعات با توجه به رویکرد هزینه-فایده مطرح می‌شود. کارشناسان و فروشند‌گان این مسأله را در بازار فروش اطلاعات دقیق می‌سنجند و با توجه به قدرت اقتصادی، نیازمندی‌ها و علاقه‌ی دریافت‌کننده‌ها اطلاعات را می‌فروشند. در این فرایند، ظرفیت‌های اقتصادی و فکری مخاطبان به‌صورت دقیق از سوی کارشناسان سنجیده می‌شود. این روش را تحلیل اقتصادی اطلاعات نیز می‌گویند.

با استفاده از تحلیل اقتصادی اطلاعات، بازار پخش و دریافت اطلاعات در افغانستان را نیز می‌توان بررسی کرد. این موضوع گسترده  است و شامل تمام پیام‌های اطلاعاتی می‌شود، اما در این‌جا فقط رابطۀ نشر و دریافت کتاب به‌عنوان محتوای اطلاعاتی با قدرت اقتصادی مخاطبان مورد تحلیل قرار می‌گیرد.

به‌ بیانی، این مسأله تحلیل می‌شود که پردازش، تولید و اشاعۀ دانش در افغانستان چگونه است و مخاطبان با چه رویکردی به آن نظر می‌اندازند.

برای واکاوی این موضوع، باید عرضه و تقاضای کتاب در بازار افغانستان و میان‌گین مطالعه در میان مردم این کشور را بررسی کرد.

به‌اساس گزارش‌های رسانه‌یی، بخشی از منابع اطلاعاتی مردم سرزمین ما ویکی‌پیدیایی و سرانۀ مطالعه میان مردم این سرزمین کم‌تر از یک‌دقیقه است و آمار تولید کتاب در مقایسه با کشورهای همسایه و منطقه خیلی پایین است.

بعضی گزارش‌ها هزار عنوان کتاب در سال را مطرح کرده‌اند و برخی هم این آمار را خیلی بلند می‌دانند. اگرچه آمار دقیق و رسمی از این وضعیت تاهنوز نشر نشده است.

با این وضع، معلوم می‌شود که وضعیت کتاب‌خوانی اسف‌بار و قابل تعمق است. بدون شک، عوامل زیاد از قبیل جنگ‌‌های خانمان‌سوز، بی‌سوادی، نبود بسترهای فرهنگی-‌ اجتماعی مناسب، افراطیت و… در شکل‌گیری وضع موجود نقش گسترده‌‌ی دارد، اما یکی از عوامل خیلی مهم، فقر اقتصادی مردم و تاثیر عمیق آن بر روند دریافت و خوانش منابع علمی است.

به‌عبارت دیگر، نبود پشتوانه‌های مالی ناشی از بیکاری، درآمد پایین و اقتصاد ضعیف باعث شده است که شهروندان کشور سازش چندانی با محتواهای علمی- فرهنگی نداشته باشند؛ سطح تقاضای کتاب پایین باشد و چرخۀ تولید دانش در کشور به‌شدت کُند عمل کند.

از لحاظ تحلیل اقتصادی اطلاعات، میان مصرف مخاطبان و تقاضای کالای اطلاعاتی رابطه وجود دارد. یعنی اگر تقاضا برای کالا بیش‌تر شود، قیمت آن کالا افزایش می‌یابد و با افزایش قیمت، انگیزه تولید‌کنندگان بیش‌تر می‌شود. بنابراین تقاضای اطلاعاتی در بازار عبارت از اطلاعاتی که است مردم می‌خواهند و توان خرید آن ‌را نیز دارند.

با این تحلیل می‌توان گفت دو مولفۀ خیلی مهمِ خرید و فروش کتاب و آمار کتاب‌خوانی با سطح درآمد و توان اقتصادی افراد ارتباط مستحکم و عمیقی دارد. یعنی در کنار عناصر تاثیرگذار دیگر، آن‌عده از شهروندان که در آسایش زندگی می‌کنند و سطح عاید بالاتر از مصرف دارند، می‌توانند زودتر و بهتر در خرید و یا دریافت محتواهای اطلاعاتی اقدام کنند و آن‌هایی که در کیسۀشان چیزی ندارند، کم‎تر می‌توانند در بازار فروش اطلاعات گشت و گذار کنند.

اما نکتۀ قابل توجه این است که آمار فقر به‌صورت کلی در این کشور بلند است؛ اغلب مردم افغانستان فقیرند و از این ناحیه به‌شدت رنج می‌برند. سال قبل بانک جهانی آمار فقر اقتصادی در این سرزمین را نزدیک به ۳۹درصد اعلام کرده بود. باتوجه به آمار بلند فقر در کشور و تحلیل اقتصادی اطلاعات می‌توان گفت، از عوامل بسیار مهم عدم تولید کتاب و دانش و آمار پایین مطالعه، فقر و بدبختی اقتصادی این مردم به‌حساب می‌رود.

بنابراین یکی از راه‌های خیلی مهم جهت افزایش سواد، رشد میزان مطالعه و تولید دانش، ایجاد و تطبیق پلان منظم و اساسی جهت کاهش فقر اقتصادی در کشور است.

بدون شک، توجه به زیرساخت‌ها، منابع تولیدی، آموزش و پرورش و… می‌تواند آمار فقر را کاهش دهد و در نتیجه باعث کاهش فقر اطلاعات نیز می‌گردد.

سیدعبدالبصیر مصباح؛

استاد دانشگاه بغلان و پژوهشگر ارتباطات

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا