گفتگو

گل‌افروز و وزیره: با امیدهای جدید برای تغییرات بزرگ به وطن برگشتیم

گل‌افروز و وزیره دو خواهری‌اند که در رشته پولیس در روسیه درس خوانده و می‌خوانند. آنان در دایکندی به دنیا آمده‌اند. گل‌افروز به تازگی دوره ماستری خود را در رشته پولیس با موفقیت به پایان رسانده و حالا به افغانستان برگشته است. وزیره نیز برای چند ماه کار عملی و تمرینی به کابل آمده است. این دو خواهر سخت‌کوش راه طولانی را طی کرده‌اند. شرایط فرهنگی و اجتماعی کشور ما به‌خصوص برای زنان، چندان مناسب نیست. به‌ویژه وقتی که دخترانی جوان در بخش نظامی بخواهند کار کنند و یا درس بخوانند. به‌طور قطع آنان در این راه با مشکلات زیادی بر می‌خورند. گل‌افروز و وزیره نیز با چنین مشکلاتی برخورده، اما مبارزه کرده‌اند. آنان آرزوهای قشنگی برای افغانستان دارند. روزنامه راه مدنیت به دنبال گفتگوهای «بانوان موفق» این بار گفتگویی با این دو خواهر انجام داده که تقدیم خوانندگان و علاقمندان می‌شود: 

پرسش نخست را از بانو ابتکار می‌پرسم؛ شما پس از سپری نمودن 7سال تحصیل در کشور روسیه و به‌دست آوردن سند ماستری دوباره به افغانستان آمدید، حالا که برگشتید می‌خواهید در افغانستان چی کار انجام دهید؟

هدف من این بود که به‌عنوان عضو یک کشور بزرگ و عضو پولیس ملی افغانستان، گذشته از همه به‌عنوان یک زن در شرایطی که پیوستن بانوان در صفوف اردو و پولیس ملی بسیار محدود بود، ظاهر شوم و برای مسلکی شدن پولیس ملی کار کنم. انسانی که می‌خواهد در جامعه خود تغییر وارد کند، قدم نخست را خودش باید بگذارد. من می‌خواستم پیش‌قدم و کسی باشم که تغییر را از خود شروع می‌کند. دوره تحصیلی هفت‌ساله را در کشور روسیه شروع کردم. پس از ختم تحصیلات خود می‌توانستم مثل صدها محصل دیگر که در خارج از کشور متخصص می‌شوند، اما نمی‌توانند به دلیل مشکلات امنیتی دوباره به افغانستان بیایند، در همان‌جا بمانم. ولی نخواستم که چنین کنم. با امیدهای جدید برای تغییرات بزرگ به افغانستان برگشتم. زمانی به پولیس ملی پیوستم که از هر لحاظ شرایط خوب نبود، خیلی دشوار بود. من می‌خواستم داشته‌ها و تجربیات خود را در خدمت مردم بگذارم.

در اوضاع امروز کشور، استفاده از تجربیات و آموخته‌های ما در روسیه، بسیار مهم است که حتا می‌تواند سرنوشت کشور را تغییر دهد؛ زیرا قانون در دست پولیس است و پولیس نماینده حکومت است. نماینده حکومت باید بتواند از جایگاه و یونیفرم خود به درستی نمایند‌گی کند، به گونه‌یی درست از آن استفاده نموده و در ساحه کاری خود با شهروندان همگام باشد. پولیس فردی است که امنیت جامعه و آرامش همه مردم به او وابسته است. ما در پولیس ملی از لحاظ کمیت مشکلی نداریم، بل از لحاظ کیفیت مشکل داریم، چون تعداد زیادی از نیروهای پولیس ما مسلکی نیستند، از لحاظ تخنیکی و اجرای ورزش هم دچار مشکل زیادی هستند. به‌خاطر آوردن تغییر در پولیس ملی ما دوباره آمدیم. 

بانو حسن‌زاده شما هم در کنار خواهرتان در روسیه مشغول فراگیری درس‌های نظامی هستید، چی باعث شد که شما این کشور را برای تحصیلات انتخاب کنید؟

در سالمددر در 1389، زمانی که مکتب را تمام کردیم و شامل پولیس ملی شدیم، هیچ بانویی جرات پیوستن به صفوف پولیس ملی را نداشت و یا هم فامیل‌شان اجازه چنین کاری را برایشان نمی‌داد. ما دو خواهر به‌خاطر این که قوانین بین‌المللی که در خصوص پولیس است را بیاموزیم، خارج از کشور به تحصیلات رفتیم. در ابتدا پس از سپری نمودن امتحان در میان جمع کثیر آقایان، ما توانستم کامیاب شده و شامل بورسیه کشور ترکیه شویم. اما پس از یک سال انتظار از سفارت ترکیه برای ما پیام آمد که ما نمی‌توانیم شما را برای تحصیلات به کشور ترکیه بفرستیم، چون ظرفیت پذیرش بانوان را نداریم. زمانی که نتوانستیم در کورس شش‌ماهه افسری به ترکیه برویم، همراه با نماینده‎‌های این کشور در افغانستان صحبت کردیم. آنها به ما وعده سپردند که تلاش می‌کنند راه را برای افسران جوان زن هموار بسازند تا بانوان بتوانند به کشور ترکیه برای ادامه تحصیل نظامی بروند. امروزه شاهدیم که سالانه تعداد زیادی از بانوان برای آموزش به کشور ترکیه می‌روند. دو بار از رهبری وزارت داخله تقاضا کردیم که ما را برای ادامه تحصیل در بخش نظامی به کشور روسیه بفرستند، اما نظر به قانون، باید یک نفر ما می‌رفت. خواهرم ابتکار عازم کشور روسیه شد و من در همین‌جا به تحصیلات خود ادامه دادم و کورس شش‌ماهه افسری را با گرفتن بلندترین نمره در سطح اول به پایان رساندم. زمانی که وزارت داخله این توانایی را در من دید، مرا کاندیدای بورسیه روسیه ساخت تا حال که محصل سال پنجم در روسیه و در کنار بانو ابتکار، دومین زن افغان هستم که تحصیلات نظامی خود را در کشور قدرتمندی چون روسیه پیش می‌برم. 

بانو ابتکار، شما گفتید استفاده از تجربه‌های جدید نظامی در اوضاع فعلی، ضرورت جامعه ماست، چون قانون در دست پولیس است و کیفیت کار پولیس هم درست نیست؛ چرا چنین دیدگاهی دارید؟

ما در 17 سال گذشته در افغانستان دچار یک جنگ طولانی بودیم. نظر به قانون بین‌الملل، پولیس نباید شامل آن جنگ می‌بود؛ چون کار پولیس جنگ نیست، زیرا این جنگ، جنگی است که بر ما تحمیل شده است. پولیس ما امروز بیشترین تلفات و راه‌گمی‌ را در قسمت اجرای وظایف خود دارد. وظیفه پولیس برقراری امنیت و نظم عامه، نظارت بر کارهای اجتماعی و تطبیق قانون است؛ اما در افغانستان پولیس ما در میدان‌های جنگ درگیر است، پولیس ما در میدان محاربه است، در حالی که باید اردوی ملی و امنیت ملی در این قسمت کار بیشتری انجام دهند. در 17سال گذشته با درنظرداشت این موارد نتوانستند که ظرفیت‌سازی، گرفتن تجربه‌های علمی جدید و بالا بردن ظرفیت خود را به شکل موثر انجام دهند. امروز در افغانستان شما می‌بینید که وظیفه پولیس آن چیزی نیست که باید باشد. 

بانو حسن‌زاده شما از جمله اولین افراد هستید که در روسیه تحصیلات نظامی را پیش می‌برید و نیز چند سال قبل، شش‌ماه در افغانستان نیز آموزش‌های نظامی را فرا گرفته بودید. چی تفاوتی میان شیوه آموزش نظامی در افغانستان و روسیه وجود دارد؟

تفاوت‌های زیادی وجود دارد؛ به گونه مثال شما زمانی که برای تحصیل به روسیه می‌روید، در ابتدا برای یک سال باید همه قوانین، مقررات و زبان آنجا را بیاموزید. در ابتدا که من در روسیه درس را شروع کردم، مثل این بود که تازه آموزش‌های مکتب را شروع می‌کنیم. هر آن چیزی که در افغانستان خواندیم در آنجا اصلا کاربرد ندارد. چون اینجا سطح درس‌ها پایین است، اما در آنجا سطح درس‌ها بسیار بالاست. بسیار مشکل است با محیط کشور پیشرفته‌یی مثل روسیه در مدتی کوتاه سازگاری کرد، اما ما توانستیم در کمتر از یک‌سال تا حدودی با زبان و محیط روسی آشنا شویم. در افغانستان تنها قوانین افغانستان را می‌آموزیم، اما در روسیه قوانین بین‌المللی و مقایسوی را آموختیم. در افغانستان برای افسر نظامی زمینه مناسب فراهم نیست که تمام ورزش‌های نظامی را یاد بگیرد، استفاده از اسلحه‌هایی که در روسیه کاربرد دارد را آموزش ببیند و یا فنون جدید نظامی را فرا گیرد. در روسیه زمینه ورزش معیاری، آماد‌گی کامل نظامی و نبرد وجود دارد که به گونه مسلکی ما فرامی‌گیریم. و پس از ختم همه تکنیک‌ها، آن‌ها را در افغانستان استفاده خواهیم کرد. 

بانو ابتکار شما گفتید که کار پولیس جنگ نیست و پولیس به‌جای این که به فکر آوردن نظم و تغییرات باشد، به فکر دفاع از وطن است و در جبهات می‌جنگد. پیشنهاد شما چیست. چی باید شود؟

پیش از همه، طرزالعمل‌های ما باید اصلاح شود. باید در طرزالعمل به گونه واضح نوشته شود که پولیس چی وظیفه دارد و چی باید بکند. این را باید بدانند که از لحاظ امنیت و نظم عامه چقدر ضرورت به حضور پولیس در ادارات و اجتماع است. یک مشکل اساسی دیگر که ما در افغانستان داریم این است که درصدی حضور مردها در پولیس 90 و بانوان فقط 10درصد است. در حالی که در سایر کشورهایی که در شرایط جنگ و ناامنی است، خانم‌ها در کارهای اداری، کارهای پشت صحنه، لوژیستیکی، کمپیوتری و کارهایی که قوه بیشتر لازم دارد مصروف هستند. استراتیژی دولت افغانستان در این بخش باید تغییر کند و خانم‌ها را بیشتر شامل پولیس نظامی بسازند. برای خانم‌هایی که توانایی کار در مقام‌های بلند نظامی را دارند، فرصت لازم فراهم شود. زمانی که نصف نفوس جامعه زنان است، پس باید نصف کار یک کشور را نیز این قشر در کنار مردها اجرا کنند. پولیس ما باید از لحاظ کیفیت و اسلحه‌های جدید نظامی مجهز شوند و بدانند که در برابر هر نوع دشمن چگونه بجنگند. با تازه‌ترین تسلیحات نظامی مجهز باشند و بدانند چگونه از آن استفاده کنند. 

بانو حسن‌زاده، شما گفتید هر آن چیز که در افغانستان خواندیم کاملا بیکاره بود و در هیچ کشوری کاربرد ندارد. چه چیزهای را شما در افغانستان خواندید که آن جا کاربرد نداشت؟

زمانی که پولیس آموزش می‌بیند، مهم نیست که در کجا کار خواهد کرد. چون پولیس، پولیس است و باید تمام قوانین همان کشور را اجرا کند. در افغانستان بیشتر اتکا به قوانین اسلامی است و به پولیس یاد داده می‌شود که قوانین اسلامی چی است و در پرتو آن چی نکاتی باید رعایت شود، اما در روسیه قوانین بین‌المللی هم تدریس می‌شود. به طور مثال اگر در افغانستان دختر و پسر با هم یکجا می‌نشینند و یا فامیل‌ها با هم دور از خانه می‌باشند، پولیس برایشان مزاحمت ایجاد کرده و حتا باج‌گیری می‌کند، در حالی که چنین نباید بکند. پولیس ما در اوضاع فعلی افغانستان باید مسلکی باشد. با هر حالت سازگاری کند و با هر نوع محیط آشنا باشد. اما در افغانستان اگر یک پولیس را از کابل به هلمند بفرستید و هلمند محیط کاملا ناآشنایی برایش باشد، به ساد‌گی کشته می‌شود و نمی‌تواند از خود دفاع کند. در افغانستان آموزش‌های عمومی و جزیی تدریس داده می‌شود، اما در روسیه همه آموزش‌ها با جزییات آن درس داده می‌شود. در کل می‌خواهم بگویم آن چیزی که در افغانستان درس داده می‌شود، کاملا قدیمی و درس‌های 20 الی 25سال پیش است. 

خانم ابتکار، می‌خواهم بدانم جایگاه بانوان جوان و تحصیل‌کرده نظامی باید در کجا باشد و نظر به شرایط امروزی افغانستان حق او چیست؟

کمبود کدر مسلکی در میان زنان و آقایان زیاد است. به باور من نباید تنها برای حضور خانم‌ها کار شود، باید روی این کار شود که ما چگونه می‌توانیم محیط را تغییر بدهیم؟ چگونه می‌توانیم با مشکلاتی که سر راه پولیس قرار دارد، مبارزه کنیم؟ چگونه می‌توانیم برای پولیسی که از غزنی به هلمند و یا از کابل به مزار می‌رود، انگیزه مبارزه بدهیم؟ باید کار شود. یکی از نکات مثبت دشمن این است که از لحاظ روحی، روانی و جسمی آماده است، اما پولیس ما به‌جای این‌که انگیزه مبارزه با دشمن را داشته باشند به این فکر است که معاش دیر می‌رسد، فامیل‌اش چی بخورد، اگر بمیرد سرپرستی و امرار معیشت فامیل‌اش را چه کسی به عهده بگیرد و …. حکومت ما باید شرایطی را در نظر بگیرد که پولیس ما نباید این نگرانی‌ها و تشویش‌ها را داشته باشد.

نظر من به‌عنوان عضو جامعه افغانستان این است که از کادرهای مسلکی ما که حرفی برای گفتن، نظریه‌یی برای تغییر شرایط امروزی و پلان و هدفی برای انجام دادن دارند، استفاده شود. برایشان جایگاهی مدنظر گرفته شود که از علم، دانش و تجربه‌های مفیدشان به گونه درست استفاده شود. من خودم مدت هشت سال می‌شود که به شکل رضاکارانه در پولیس ملی صادقانه کار کردم و زحمت کشیدم. هیچ‌گاه نخواستم که برای من امتیاز مادی در نظر گرفته شود و دولت هم هیچ‌گاه هیچ نوع امتیازی به من نداده است. تشویق و حمایت مردم از پولیس اناث، به ویژه ما دو خواهر، انگیزه بیشتر کار کردن را به ما می‌دهد تا از جان و دل خدمت بیشتری به مردم این سرزمین کنیم. موضوعی که تا 10 سال پیش وجود نداشت. ذهنیت‌ها درباره پولیس به ویژه پولیس زن منفی بود، اما این که رهبری حکومت و رهبری وزارت داخله چه جایگاهی برای چنین افرادی در نظر می‌گیرند، مربوط به این می‌شود که  آنها چقدر باورمند به دیدگاه‌های مردم و مسلکی‌سازی پولیس هستند و چقدر احترام به کادرهای مسلکی دارند. 

آیا حسن‌زاده تا به حال در جریان وظیفه نسبت به مردها حسادت کرده که چرا به اندازه آنان مثلا از لحاظ جسمی قوی نیست؟

شاید از روزی که من به پولیس ملی پیوستم، این نخستین روزی باشد که شما مرا با لباس ملکی می‌بینید. من در روسیه هم تمام آموزش‌ها را همانند مردها تعقیب می‌کنم و هر آن چیز که آنها می‌گویند مثل مردها اجرا می‌کنم و هیچ گاه نشان ندادیم که چون یک زن هستم نمی‌توانم از عهده کاری بربیایم که یک مرد انجام می‌دهد. همچون یک زن قوی که فعالیت‌هایش به اندازه یک مرد تأثیرگذار می‌باشد، رفتار کردم. زمانی که من خودم مثل یک مرد در صفوف پولیس ملی کار می‌کنم و آموزش می‌بینم، چرا باید به آنها حسودی کنم. 

ابتکار هم گاهی به مردها حسادت کرده؟

انکار نمی‌کنم، چون آدمی ممکن است گاهی چنین رفتاری از خود نشان دهد. در افغانستان در سطح رهبری، مردان بیشتر از زنان وجود دارند و به مردها ارجحیت هم داده می‌شود. این برای من جای سوال است که چرا خانم‌ها نمی‌توانند مثلا نامزد ریاست جمهوری شوند و یا در کرسی‌های بلند حکومتی کار کنند؟ چرا یک خانم نتواند در کرسی وزارت داخله کار کند و یا به‌عنوان یک نظامی مطرح در تصمیم‌گیری‌های بزرگ حکومت سهیم باشد. تا هنوز حکومت و تعداد زیادی از مردم به زنان باور کمی دارند. اگر به زنان جایگاهی هم داده می‌شود، بیشتر نمایشی و سمبولیک است که هیچ دردی را دوا نمی‌کند. 

خانم حسن‌زاده! اولین بار که رتبه نظامی گرفتید و لباس نظامی به تن کردید، چی احساس داشتید؟

در سال 1390 زمانی که از اکادمی پولیس فارغ شدم، تعداد اندکی بانوان جوان از سواد کافی برخوردار بودند. من خیلی خوشحال شدم که نشان افسری را به‌دست آوردم. احساس کردم که این آغاز کار است، باید بیشتر برای آینده تلاش کنم. بار مسوولیت و خدمت بر شانه‌هایم گذاشته شد. 

ابتکار پس از 7سال تحصیل دوباره به وطن برگشته است، افغانستان را چگونه می‌بیند؟

نظر به 7سال قبل، تغییر بسیار زیادی آمده است. شهر ما پاک، باصفا و زیباتر شده است. جوان‌سازی و فرصت دادن به جوانان در بخش‌های کلیدی حکومت هم امید دیگری است. چند روز قبل وزارت داخله رفتم، کادرهای جوان بیشتری را در آنجا دیدم که واقعا برایم حیرت‌انگیز بود. در کل وضعیت نسبت به سال‌های قبل، تغییر مثبت کرده ‌است. 

دیدگاه حسن‌زاده به‌صورت ویژه‌ در مورد پولیس ملی چیست؟

با وجود همه ناامنی‌ها، وضعیت پولیس افغانستان بهتر است، چون حمایت مردم و جوانان را با خود دارند و این می‌تواند برای انگیزه بیشتر به آنها مهم تلقی شود. اگر در یک منطقه جرمی صورت می‌گیرد، نخستین تماس از طریق مردم به پولیس می‌باشد که آنها را از وقوع حادثه آگاهی می‌دهند. من به آینده پولیس و کشور خود امیدوار هستم و امید دارم که روزی این همه مشکلات، چالش‌ها و ناامنی‌ها تمام می‌شود، پولیس ما مسلکی می‌شود و همه ما زیر چتر صلح آرام زندگی می‌کنیم. 

و پرسش آخر اینکه ابتکار می‌خواهد از وظیفه پولیس در نهایت به کجا برسد؟

هدف من این نیست که خود را به جایی برسانم، بل می‌خواهم پولیس ما تا چند سال آینده کاملا مسلکی شود و پیشرفت کند. در این امر، مبارزه جدی می‌کنم.

گفتگوگردان: تمنا بهار

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا