مقالات

آمده‌ایم که بمانیم/ اینجا خانۀ ماست

كشور ما، بعد از دهه‌ها جنگ، سالياني است كه روي آرامشي هرچند نصفه و نيمه را به‌خود مي‌بيند. اكنون شور و گرد و غبار نبرد و درگيري‌ها خوابيده است و از ويراني‌هاي برخاسته از جنگ مستقیم نيز تا حدودي فاصله گرفته‌ايم. حالا در راه ساختنيم. در راه جبران. در راه مدنيت!

هنوز هم، گه‌گاه اينجا و آنجا شعله‌یي زبانه مي‌كشد. كساني هستند كه نمي‌خواهند اين سرزمين دوباره به روزهاي زندگي و آبادي‌اش برگردد و تلاش‌شان را مي‌كنند كه نگذارند طعم آرامش را بچشيم، اما در اين‌سو هم ما ايستاده‌ايم.

ما كه طي سال‌هاي جنگ به كشورهاي همسايه يا قدري دورتر به قاره‌هاي ديگري پناه برده بوديم، اما اكنون به خانه برگشته‌ايم و مي‌خواهيم در خانه‌مان بمانيم.

ما كه وقتي مي‌رفتيم، هنوز كودكاني بوديم در آغوش مادران‌مان. هيچ نمي‌دانستيم كه روزگار براي ما چه خوابي ديده است. بسياري از ما در كشورهاي ديگري به دنيا آمديم. با فرهنگ و آموزش‌هاي كشوري ديگر پرورش يافتيم و رشد كرديم. به سني رسيدیم كه ديگر بايد درباره هويت خود تصميم مي‌گرفتيم. و اين تصميم سختي بود كه خيلي از ما گرفته‌ایم كه اكنون در اينجا زندگي مي‌كنيم.

اينكه بياييم و در جايي زندگي كنيم كه به ما تعلق دارد هرچند ممكن است چندان پذيراي ما نباشد و يا قبول شرايطش براي ما بسيار سخت باشد، هرچه نباشد ما به صلح و آرامش و امنيت عادت داشتيم و اين وضعيت هنوز براي ما ناشناخته و عجيب بود، اما با وجود همه اين‌ها ما برگشتيم.

 عده زيادي از ما برمي‌گرديم؛ چون در كشورهايي كه مهاجر بوديم خود را بیگانه مي‌ديديم. با اينكه همان‌جا به‌دنيا آمده‌ايم و بزرگ شده‌ايم اما هويت و نشان گذشتۀ ما، مثل هاله‌یي اطراف ما را فرا گرفته و نمي‌گذارد خود را با آن‌ها يكسان بدانيم. فراموش كردن و پشت سر گذاشتن همه چيز، چيزي است كه از عهده ما برنمي‌آيد. حتا اكر هيچ وقت وطن‌مان را نديده باشيم.

عده‌یي از ما برمي‌گرديم؛ چون فكر مي‌كنيم مي‌توانيم كاري انجام بدهيم. هر كاري كه بشود. با استفاده از تخصصي كه آموخته‌ايم. مهارتي كه كسب كرده‌ايم يا هنري كه به آن آراسته‌ايم. به هر حال ما آمده‌ايم كه بمانيم. چون اينجا خانه ماست.

اين بازگشتن‌ها هم هر كدام براي خودش داستاني دارد. داستان آدم‌هايي كه هر كدام خودشان براي شما تعريف خواهند كرد كه از كجا آمده‌اند و آمدن‌شان بهر چه بود؟ و وقتي آمدند با چه چيزهايي روبرو شدند.

خواننده ما باشيد و اين داستان‌ها را بشنويد و اگر شما نيز داستاني داريد كه شنيدني است به ما بگوييد.

زهره کابلی

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا