مقالات

از چراغ‌افروزی‌ها تا خانه‌نشینی‌ها

 در میان دود و باروت­‌ها و مرگ­‌های خفته در زیر پوست این شهر، تصویرهای امان­‌الله خان و پرچم­‌های سبز و سرخ و سیاه در گوشه و کنار شهر به چشمم می­‌خورد.

گاه نیز تصویرهای ملکه‌یی زیبا و با وقار در کنار امان­‌الله خان رخ می‌­نماید که مرا به یاد اقتدار و روشنگری زنان در عهد تجدد می‌اندازد. فضاهای مجازی نیز دست­ کمی از فضای بیرون ندارند!

جدا از بحث­های استقلال و استقلال­‌طلبی و صحت و ثقم آن، این روزها بیشتر به تشکیل جنبش­های زنانۀ عهد امان‌­الله خان فکر می‌کنم.

به تلاش­ها و خون­‌دل خوردن­های اسما رسمیه، همسر محمود تا طرزی، تا به پا ایستادن ارشادالنسوان؛ به همراهی­‌های بی­دریغ روح‌افزا، به مصلحت‌­اندیشی­‌های سرور سلطان و تدبیرهای خرمندانه‌اش تا رسیدن حبیب­الله خان به تخت سلطنت، به تلاش­ها و استواری­‌های ملکه ثریا و….

همیشه در نشست­‌های زنانه و دوستانه، اکثر دوستان به این مسأله تأکید دارند که تا زمانی­که جنبش‌­های خودجوش زنان برای روشنگری و افزایش سطح سواد و آگاهی شان شکل نگیرد، رسیدن به آرمان­‌شهری روشن و فارغ از قیدوبندهای غیرانسانی، غیرممکن است. شاید زنان عهد امانی نیز به همین مسأله رسیده بودند که از بنیادی­ترین اقدام­ها برای رسیدن به آینده‌یی روشن آغاز کردند.

تأسیس نخستین مکتب دخترانه (مستورات) جرقه­‌یی بود برای روشن شدن راه دانش‌­اندوزی زنان و رسیدن به خودآگاهی. سپس، تداوم این جریان و تأسیس مکتب­های بیشتر و در نهایت تشکیل گروه­های دختران و رفتن به کشورهای دیگر برای ادامۀ تحصیل، خود محکی است بر تلاش فراوان برای دست­یابی به جامعۀ زیستی تعلیم‌­یافته و انسانی.

این جوش­‌وخروش­ها در واقع خبر از برداشتن نخستین و اساسی­‌ترین گام­ها برای تغییر و رسیدن به جامعه‌یی متمدن می­‌دهند. گام‌­هایی که اگر نلریزیده بودند، اگر سدهای آهنین خرافات و تعصب­های کورکورانه در پیش شان قامت نیفراشته بود، حالا وضعیت کشور این‌­چنین نبود…. زنان عهد تجدد، زنانی بودند که از پشت حصارهای آهنین تعصب و فضاهای اختناق‌­آور حاکم قد علم کرده بودند و قلب‌شان برای رسیدن زندگی بهتر و دست­یافتن به برابری و جامعه‌یی انسانی می­‌تپید.

به باور من ایجاد مکتب­‌های دخترانه در این عهد به این دلیل برجسته و مهم است که نقش آگاهی و تعلیم‌­یافتگی در روند رسیدن به تمدن و ترقی، بسا ارزنده و درخور توجه است؛ فعالیت­‌های زنان این عهد در ابعاد گوناگون قابل توجه و درخورستایش است.

تلاش­ها برای ایجاد و رونق گرفتن جنبش‌­ها و نشست­‌های زنانه، تشویق و ترغیب زنان در سهم­‌گیری فعالیت­‌های سیاسی اجتماعی و فرهنگی (که همراهی­‌های ملکه ثریا در سفرهای رسمی و خارجی امان‌­الله خان، شاهد روشنی است بر این ادعا)، علاقمندسازی زنان به فراگیری دانش روز و مهم­تر از همه انتشار ارشادالنسوان، جریده‌یی که از آدرس زنان و برای زنان نشر ­می­‌شد، غیرقابل انکار و ستودنی است.

نشر ارشادالنسوان، بزرگ­ترین دستاورد این عهد است که زنان را به نوشتن و مطالعه وا­می­‌دارد و در تلاش است تا از این راه، درهای جهانی تازه را به سوی زنان بگشاید. مطالبی چون، ناموران زنان جهان، دلاوری­‌های زنان، ادبیات، خبرهای خارجی، خبرهای داخلی، قانون­‌نامه­‌های وزارت­خانه‌­ها و… توسط این نشریه به دست زنان می‌رسد و موجب انگیزه‌­بخشی و ایجاد حس ترقی­‌خواهی می­‌شود.

گرچه تعداد این نوع زنان کوشا و اهل قلم اندک است و معدود و مخصوص زنان شهری و خانواده‌­های اشراف، اما اگر امان می­‌دادند، دیری نمی­‌پایید که همین جرقه­‌های اندک، موجی از نور و روشنی را روانۀ خانه‌­های تک تک مردم این کشور می­‌کرد و این بازوی توانای جامعه، برای مدت­ها فلج نمی­‌ماند؛ گویا حضور پررنگ زنان در عرصه­‌های سیاسی، ­اجتماعی و فرهنگی، خطر متزلزل شدن پایگاه‌های محکم افکار خرافاتی و تعصب‌­آمیزی که سال­ها بر عرشۀ قدرت و زورطلبی تاخته است را به همراه داشته است.

 ایستادگی­‌های خام‌­اندیشانه و مغرضانه در برابر این موج تجددطلب، بار دیگر زنان را به حاشیه راند و نقش انفعالی‌شان را پررنگ­تر ساخت. دیری نگذشت که این مقدمات، رکود و خانه‌­نشینی­‌های متداوم را به ارمغان آورد و پس از سال­ها، زندگی سیاه طالبانی را به زنان بخشید. خفقان زندگی زنان در دورۀ طالبان بر هیچ زن و مرد این سرزمین پوشیده نیست؛ پستوهای خانه، چرخ­های خیاطی، خامک­دوزی­ها، بافندگی­‌ها و… روزها و ماه­ها و سال­های زیاد زندگی و جوانی زنان را خوردند و به یغما بردند.

نمی­‌خواهم به اختناق حاکم بر زنان دورۀ طالبان بپردازم که میراث این دوره آثاری از قیبل؛ هزاران خورشید درخشان خالد حسینی، گوشوارۀ انیس حمیرا قادری و ده­ها اثر داستانی و غیرداستانی دیگر است.

پس از رکود و خانه­‌نشینی­‌های اجباری دوره سیاه طالبان، یک­بار دیگر زنان مجال حضور دوباره در اجتماع را می­‌یابند و در دل فرهنگ زن­‌ستیزانه و مردسالارانه، شب و روز تلاش می­کنند تا به تثبیت هویت انسانی خود دست یابند و ثابت بسازند که ناتوان­تر از نیمۀ دیگر جامعه نیستند. نفس تازه‌­کردن و قد راست­‌کردن زنان پس از خفقان تاریخی، بارقۀ امید و خوش‌بینی را به همراه دارد؛ اما با وجود شرایط نگران­‌کنندۀ فعلی کشور، آیا ممکن است که به این خوش‌بینی­‌ها خوش‌بین بود؟

با دیدن هربار تصویر طالبان در تلویزیون­‌ها و فضاهای مجازی، موجی از نگرانی و ترس به سراغم می‌­آید. شک ندارم که این ترس­ها و دلهره‌­ها در میان همۀ زنان این سرزمین مشترک است؛ تمام زنانی که با خون‌­دل خوردن­‌های فراوان و قربانی­‌دادن­های بی­‌شمار، پس از عمری رانده­‌شدن، قد راست کردند و برای ادامۀ زندگی در این بحر متلاطم، به در و دیوار زدند.

پرسش‌­هایی زیادی در ذهنم رژه می­‌روند؛ آیا دوباره زنان به سرنوشت هجده سال قبل دچار خواهند شد؟ آیا تجربۀ تلخ خانه‌­نشینی تکرار خواهد شد؟ آیا حوزۀ کارهای اجتماعی­، سیاسی و فرهنگی محدود خواهد شد؟ زنان به لحاظ موقف­‌های اجتماعی عقب­گرد خواهند داشت؟ سرنوشت دختران نسل جدید ما چگونه رقم خواهد خورد؟ و چه خواهد شدهایی که دنیا دنیا نگرانی و دلهره در پی دارند.

فروزان امیری؛ شاعر و نویسنده

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا