خبر

«هنوز با سمبول‌های حاکم دورۀ امانی مواجهیم»

گفتمان صدسال نهضت امانی با سه محوریت «سنت و تجدد؛ هم‌سویی یا رویارویی»، «امان‌الله، مشروطیت و تجددخواهی ناتمام» و «یک‌قرن بعد از نهضت امانی» از سوی روزنامه راه مدنیت در کابل برگزار شد.

در این گفتمان، شماری از استادان دانشگاه، روزنامه‌نگاران و دانشجویان روی این سه محور بحث و گفتگو کردند.

اشتراک‌کنندگان این گفتمان، برگزاری چنین نشست‌ها را برای تبیین نهضت امانی مهم خوانده گفتند: نهادهای فرهنگی و سیاسی کشور باید چنین برنامه‌هایی را در بخش‌های گوناگون برگزار کنند.

هادی میران، شاعر و نویسنده که در این گفتمان صحبت می‌کرد گفت: آنچه را امان‌الله خان انجام داد در واقع یک گسست بسیار رادیکال بود، یعنی یک گسست رادیکال در یک روایت تاریخی که از پادشاهان متعدد به میراث مانده بود، این میراث را امان‌الله خان آمد و یک گسست کلان ایجاد کرد، اما آنچه را او اقدام کرد چیزی بود که نه مردم به آن فکر می‌کردند و نه هم با ظرفیت فرهنگی و فکری جامعۀ آن روز همخوانی داشت.

به گفته میران، مهم‌ترین کاری که امان‌الله خان انجام داد، لغو برده‌داری بود. لغو تعدد ازدواج، زمینه تحصیل برای زنان، ساختن مکاتب، فرستادن محصلان دختر به خارج از افغانستان و همین گونه تغییرات چشم‌گیر دیگر مثل آوردن قانون اساسی و … همه یک گسست رادیکال در وضعیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه آن وقت بود.

به باور آقای میران، این گسست یا تجددخواهی زمانی صورت گرفت که شناخت و مطالعۀ دقیق از سمبول‌ها و نمادهای حاکم بر مناسبات اجتماعی وجود نداشت. نه خود امان‌الله خان این شناخت را داشت و نه کسانی که او را همراهی می‌کردند این سمبول‌ها را می‌شناختند.

به تصریح آقای میران، همین نبود شناخت سمبول‌هایی که مناسبات سیاسی اجتماعی و عرف تاریخی بر اساس آن استوار شده بود؛ سبب شد که تعدادی از مخالفان سیاسی امان‌الله خان در هماهنگی با توطیه‌های خارجی، این گسست را که به‌منظور تغییر و تحول بنیادی و دینامیک در سرنوشت سیاسی، فرهنگی و اجتماعی افغانستان ایجاد شده بود، با شکست مواجه کنند.

وی اذعان داشت که به همین دلیل وقتی از تمدن، تجدد و سنت صحبت می‌کنیم، هر تجددخواهی‌یی که در صد سال اخیر صورت گرفته، متاسفانه خیلی بیگانه با روح و روان و ظرفیت نمادهای تاریخی بوده که به‌عنوان سمبول ارزشی و مهم در مناسبات اجتماعی ما مطرح است.

میران افزود: این گسست را بعدها ما در زمان خلقی‌ها هم می‌بینیم. اگر کودتای هفت ثور با مشکل مواجه نمی‌شد و با موانع برنمی‌خورد چیز بدی نبود. اول قصد جنگ هم وجود نداشت و بلاخره شوروی هم احتمالا نمی‌آمد. اما عدم شناخت رهبران سیاسی ما و سازمان‌های سیاسی از سمبول‌ها و نمادهای مهمی که در مناسبات سیاسی-اجتماعی تعیین‌کننده است سبب شد این گسست با موانع مواجه شد.

به گفته آقای میران، همین مشکل را ما امروز هم داریم. مشکل کلان ما در این است هر روایت که از تجددخواهی پدید می‌آوریم یا خلق می‌کنیم و یا هر گسست که در افغانستان به‌منظور ختم روایت غالب یا به منظور توقف روایت غالب صورت گرفته؛ این گسست با روحیه غالب در مناسبات اجتماعی-فرهنگی بیگانه بوده و این بیگانگی از دو جا ریشه می‌گیرد. اول بیگانگی از عدم شکفتگی خرد جمعی که در افغانستان با پدیدۀ به‌نام شکفتگی خرد جمعی مواجه نیستیم. به صورت فردی می‌توانیم کار خوبی انجام دهیم اما به صورت جمعی نه. مشکل دیگر هم در فقدان دانش و فهم کلان ما از مسایل مهم ملی و تاریخی است. شما ظرفیت دانشی که در افغانستان تولید می‌شود از میزان علاقه‌مندان روزنامه‌خوان‌های جامعه اندازه می‌گیرید و یا از میزان کتاب‌هایی که تولید می‌شوند، ظرفیتی که در این کتاب‌ها وجود دارد و معیارهای که در نوشتن یا در بیرون دادن کتاب مراعات می‌شود که متاسفانه میزان آن بسیار پایین است.

عبدالله احمدی، فعال حقوق بشر و جامعه مدنی نیز از صحبت‌کنندگان این نشست بود.

آقای احمدی با اشاراتی به چرایی نهضت امانی به تغییرات عمده‌یی پرداخت که در ذهن و افکار شاه امان‌الله برای آوردن تغییر رونما شده بود.

به گفته آقای احمدی، وقتی امان‌الله غرب و پیشرفت و توسعه را در آنجا دید، تشویق شد برنامه‌هایی را روی دست بگیرد تا مانند غرب، افغانستان نیز پیشرفت کند.

او گفت: دلیلی دیگر که بسیار عمده است، ازدواج امان‌الله خان با ملکه ثریاست. ملکه ثریا دختر محمود طرزی، از کسانی بود که تجربۀ زندگی در ترکیه و زندگی مدرن را تا حدودی داشت. وقتی امان‌الله خان با این خانواده رابطۀ خویشاوندی برقرار می‌کند، این رابطه نیز تاثیر عمیق روی خود امان‌الله خان می‌گذارد که با بعضی از آثار، نوشته‌ها و برنامه‌ها و گروه‌هایی فکری که محمود طرزی بیشتر به آن‌ها گرایش داشت، تشویق شود.

به باور آقای احمدی، ملکه ثریا در تجددخواهی امان‌الله خان نقش برجسته و بارز داشت که باعث شد امان‌الله خان اقدامات انقلابی و بنیادی را در افغانستان روی دست بگیرد و برنامۀ مدرنیته را در افغانستان آغاز کند که طرح‌ها و برنامه‌های مدرنیته و تجددگرایی او تا هنوز ادامه دارد.

آقای احمدی در سخنانش تصریح کرد که مهمترین دست‌آورد امان‌الله خان بازگرفتن استقلال افغانستان است که به صدمین سالگرد آن در کشور پرداخته شد. این کلان‌ترین دست‌آورد امان‌الله خان است که بعد از قرارداد راولپندی هند بریتانیوی به نحوی استقلال گرفته و استرداد می‌شود. مساله دیگر تغییر حکومت، تغییر نظام از شاهی به مشروطۀ شاهی است. مساله دیگر هم قانون‌گذاری و حاکمیت قانون در زمان امان‌الله خان است. اولین قانون اساسی افغانستان در زمان امان‌الله خان تهیه شد و بیشتر از چندین نظام‌نامه و قوانین دیگر هم در آن زمان ترتیب شد. این‌ها مواردی بودند که امان‌الله خان از ایده‌هایی که از غرب گرفته بود در حرکت خود نشآت می‌گرفت که ما در آن زمان صاحب قانون اساسی و پارلمان شدیم.

دکتور حمیرا قادری، استاد دانشگاه و نویسنده، نیز یکی از صبحت‌کنندگان این گفتمان بود.

او در بخشی از صبحت‌های خود گفت: اگر ملکه ثریا حق داشت با ظاهری متفاوت بیرون شود و هر طور که دوست داشت زندگی کند، ولی اگر این رفتار ملکه ثریا، باعث یک تبصرۀ قانونی مثلا به‌نفع حمیرا قادری در صدسال بعد نمی‌شود، حالا چه فایده، غیر از این‌که شما به‌هم‌ریزی اجتماعی می‌کنید، تابو می‌شکنید برای چه؟ هدف اگر نباشد برای چه؟ اگر که یک مکتب می‌سازید و پنجاه تا شاگرد دارید و این مکتب در پایتخت می‌ماند و صد سال بعدش در 15کیلومتری کابل مثلا «للندر»، مکتب وجود ندارد، این می‌تواند پیامی را بعد از صدسال استقلال برساند؟

به گفته خانم قادری، بحث مکتب اگر فراگیر نمی‌شود، دختر و پسر هم ندارد دیگر. ملکه ثریا صدسال پیش مکتب ساخته بود، نمی‌خواهم کنش اجتماعی ملکه ثریا را زیر سوال ببرم، اما کنش اجتماعی‌اش به حدی شکست‌خورده است که صدسال بعد بر اساس همین قوانین افغانستان، و به عنوان مادری که بهشت زیر پایش هست، به محکمه مراجعه می‌کنم، محکمه مرا از صحبت با فرزندم محروم می‌کند!!

بنابراین کجاست مکتب‌سازی ملکه ثریا؟ آن مکتب‌سازی اگر نتواند سواد عاطفی، سواد ارتباطی و خرد جمعی شما را بالا ببرد، پس چگونه با افتخار از آن یاد کنیم؟

به باور خانم قادری، ما زمانی می‌توانیم از استقلال به خوشی یاد کنیم که بر سر سفرۀ مردم این سرزمین لقمۀ نانی اضافه شود و تغییری در فکر و ذهن جمعی هم احساس شود. و زمانی هم می‌توانیم از مکتب‌سازی ملکه ثریا یاد کنیم که در اطراف همین کابل دختران راحت بتوانند به مکتب بروند و هیچ سدی مانع رفتن آنان به مکتب نشود. با این حال پس از صد سال معلوم است که در کجای استقلال امانی و مکتب‌سازی ملکه ثریا قرار داریم.

گفتنی است که در پایان این نشست، شماری از نخبگان سیاسی-فرهنگی پرسش‌هایی نیز مطرح کردند و به بحث و گفتگوی رو در رو پرداختند.

بسم‌الله نادری

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا