اسلایدشوتحلیل

انتحار سیاسی رهبران جهادی و قومی

رهبران جهادی- قومی افغانستان در دو راه سرنوشت حیات سیاسی قرار گرفته‌اند؛ پیوستن با طالبان و کمپ راولپندی یا ماندن در کنار مردم افغانستان و دفاع از ارزش‌های دموکراسی. در اعلامیه‌های اخیر طالبان گفته شده که حاضرند در حکومت به رهبری آنها با رهبران جهادی- قومی افغانستان از در مدارا پیش بیایند و در صورت امکان آنها را در قدرت سهیم سازند؛ مشروط بر اینکه از موقف دولت جمهوری اسلامی افغانستان حمایت نکنند و در عوض از تفاهمی که میان امریکایی‌ها و طالبان صورت می‌گیرد اعلام حمایت کنند. طالبان با این تلاش‌شان می‌خواهند قسمتی از قوت سیاسی نظام کنونی افغانستان را که همین رهبران به اصطلاح جهادی- قومی تشکیل می‌دهد ضعیف سازند و اشرف غنی را در میدان سیاست به حاشیه برانند.

دیده می‌شود که رهبران جهادی- قومی به خواست طالبان لبیک گفته و قرار است با اشتراک در نشست مسکو عملاْ به کمپ طالبان بپیوندند. دلیل پیوستن این سیاسیون با طالبان را به سادگی از حرف‌هایشان می‌توان استنباط کرد و آن بیرون کردن اشرف غنی از ارگ به هر قیمت ممکن.

خواست پاکستان، ایران، طالبان و رهبران جهادی- قومی افغان به شمول «توریستان سیاسی» انطباق یافته و همانا کنار زدن اشرف غنی از کرسی ریاست جمهوری افغانستان است. باید شرح داد که هدف جناح‌های فوق‌الذکر از کنار زدن اشرف غنی متفاوت است. 

رهبران جهادی- قومی

محاسبه رهبران جهادی این است که نمی‌توانند با اشرف غنی هم‌ترازی کنند و در پنج سال آینده در خوان قدرت ارگ شریک شوند. بنابراین بهتر می‌دانند به هر قیمت که شده باید پایشان را با طالبان داخل یک موزه کنند تا اشرف غنی را از قدرت کنار بزنند و در حکومت طالبی سهیم شوند. آن‌ها سبک‌سرانه فکر کرده‌اند که از خوان طالبان لقمه‌یی به حلقوم‌شان می‌رسد، ولی این محاسبه بدون شک غلط و ناشی از نهایت بیچارگی‌شان است.

طالبانی که برای ۱۷سال تحقیر و توهین، کشته و زخمی و فرار از مملکت را همه در حساب همین رهبران جهادی نوشته‌اند. هیچ رهبر و قوماندان طالب این را فراموش نکرده که چگونه رهبران ایتلاف شمال با همدستی امریکایی‌ها آن‌ها را با طیارات بی-ام۵۲ بمباران می‌کردند، چگونه بالغ بر ده‌هزار اسیرشان در زندان شبرغان، قلعه جنگی مزار شریف و دشت لیلی توسط ملیشه‌های جنرال دوستم و جهادی‌ها تیرباران شدند، طالبان این را نیز فراموش نکرده‌اند که چگونه والیان، قوماندانان و افرادشان تعقیب و در بدل دالر به امریکایی‌ها فروخته شدند و صدها فرمانده آن‌ها را دست بسته تسلیم امریکایی‌ها کردند و ده‌ها تن آن‌ها در زندان‌های گوانتانامو و بگرام عمرشان را با ذلت و شکنجه سپری کرده‌اند. و اینک که طالبان خود را بر سکوی پیروزی می‌بینند با دشمن بیست‌و‌پنج ساله‌شان مدارا بکنند و آن‌ها را امتیاز بدهند. این یک محاسبه ناسنجیده از جانب رهبران جهادی و سنجیده‌شده از جانب طالبان است. سنجیده از جانب طالبان به این دلیل که طالبان با این ترفند می‌خواهند در کمپ مردم و نظام کنونی افغانستان شکاف ایجاد کنند و از طرف دیگر عقبه سیاسی دولت جمهوری اسلامی افغانستان را از حمایت این رهبران جهادی- قومی خالی کرده خوراک تبلیغاتی تهیه کنند، اما فردای به قدرت رسیدن نخستین کسانی که در محکمه طالبان باید حضور پیدا کنند همین رهبران جهادی- قومی‌اند که باید حساب ۴۰ ساله را پس بدهند.

اگر رهبران جهادی- قومی به کمپ طالبان بپیوندند جواب هزاران خانواده‌یی که فرزندان‌شان را در جنگ با تروریزم و رهایی افغانستان از اشغال طالبان از دست داده‌اند چگونه خواهند داد؟

مردمی که در طول ۲۵سال گذشته با رهبران جهادی- قومی در یک صف ایستادند و در مقابل تجاوز پاکستان و طالبان تا دم مرگ مبارزه کردند و در افغانستان پس از بن از این رهبران حمایت کردند جواب می‌خواهند. پاسخ این رهبران برای آن‌ها چه خواهد بود؟

خواست پاکستان

با به قدرت رسیدن اشرف غنی وابستگی اقتصادی افغانستان به پاکستان از بابت ترانزیت کالاها و واردات امتعه تجارتی کاهش چشم‌گیر یافت، پاکستان به انزوا کشانیده شد و کمک‌های ایالات متحده امریکا به پاکستان بنا بر لابی‌گری‌های حکومت افغانستان قطع و یا هم محدود گردید. از طرفی هم خواست دیگر پاکستان که همانا به قدرت رسیدن یک رهبر پشتون قبیلوی با دیدگاه‌های محافظه‌کارانه و طرفدار پاکستان باشد پس از اشرف غنی متصور است. چون دکتور اشرف غنی برخلاف خواست پاکستان از دید اقتصادی؛ یک رییس‌جمهور خلاق، از نظر سیاسی؛ ملی‌گرا و از نگاه رهبری؛ پراگماتیست و قاطع که می‌تواند خواب‌های جنرالان پاکستانی که برای افغانستان دیده‌اند را آشفته بسازد. آن‌ها جداْ طرفدار برگشت طالبان به ارگ‌اند تا رویای سوبه پنجم و عمق استراتیژیک متحقق گردد. 

ایران

با به قدرت رسیدن اشرف غنی سیاست خارجی افغانستان شاهد یک تحول بی‌پیشینه بود. اشرف غنی از سیاست بی‌طرفی در روابط بین‌الملل که سنت متعارف در سیاست خارجی افغانستان بود بیرون شد. غنی با حمایت از ایتلاف عرب در جنگ یمن عملاْ در کمپ عربستان سعودی قرار گرفت که این تصمیم مایه نگرانی تهران گردید. ضمناْ با مطرح نمودن قرارداد آب دریای هلمند و تسریع روند اعمار بندهای آب‌گردان در غرب افغانستان تهران را نگران ساخت. از این رو تهران نیز با حمایت از طالبان تلاش دارند اشرف غنی را در حاشیه برده و میدان بازی را برایش تنگ سازند. 

تکنوکرات‌های برگشته از غرب

گروه چهارم ذی‌نفع در سیاست‌های جاری افغانستان، تکنوکرات‌های برگشته از غرب یا توریست‌های سیاسی‌اند که با به قدرت رسیدن اشرف غنی از خوان قدرت دور ماندند. این گروه مترصد اخبار جاری کشور هستند و تلاش دارند به نحوی از انحا با طالبان رابطه برقرار کنند. توریست‌های سیاسی افغان که نه پشتوانه مردمی دارند و نه هم طالبان به آن‌ها اعتماد دارند تلاش می‌کنند با موج‌سواری کشتی اشرف غنی را با ایجاد شکاف‌های خورد و ریز غرق کنند؛ چون این‌ها متیقن‌اند که در حکومت به رهبری اشرف غنی جایگاهی و متاعی قسمت‌شان نمی‌شود. 

راهی که باید رفت

انتخاب مطلوب برای رهبران جهادی- قومی و توریست‌های سیاسی این است که اختلافات‌شان را با اشرف غنی کنار بگذارند و با تعامل با ارگ و حکومت افغانستان از موقف دولت جمهوری اسلامی افغانستان به رهبری اشرف غنی حمایت کنند تا از یک‌طرف ارزش‌های دموکراتیک و مردم‌سالارانه و دست‌آوردهای ۱۷سال گذشته که این‌ها برای بقای آن مبارزه کرده‌اند، حفظ گردد و از طرف دیگر بقای حیات سیاسی‌شان را در چهارچوب قانون اساسی و نظام کنونی حفظ کنند.

نصیر احمد تره‌کی؛

دانش‌پژوه مطالعات دفاعی و راهبردی

نوشته‌های مشابه

یک دیدگاه

  1. برای استاد یک دانشگاه نمی زیبد که چنین تحلیل جانبدارانه از فردی کند که حد اقل ۴۵هزار نظامی را به علت بی کفایتی اش شهید کرده است. غنی وقتی دید از صلح چیزی را نصیب نمی شود؛ تنور جنگ را گرم میکند در حالیکه بار ها میگفت که حاضر است سرش را قربان صلح کند

دکمه بازگشت به بالا