مقاله

اندر باب مشکل کتاب‌خوانی ما

مجیب‌الرحمان اتل

در حالی که بشر به‌طور بی سابقه خود را به پهناهای ناشناختۀ دانش و درک اسرار هستی می‌رساند، ما و در کل، تمام جهان اسلام به‌‌طور فاجعه‌باری درگیر ابتدایی‌ترین مسایل روزمره زندگی هستیم.

روزگاری دانشمندان مسلمان به بازخوانی و بازتولید فسلفه یونانی می‌پرداختند و مراکز اسلامی از بغداد تا خراسان و از دمشق تا اندلس، شاهد ظهور و حضور بزرگترین دانشمندان ریاضی، نجوم، فلسفه، طب و سایر علوم بودند. نوشتن و تولید کتاب و رساله‌های علمی سالانه دانشمندان مسلمان شهر قرطبه در اندلس تا حدی بلند بود، که مجموعه چندین ساله کتاب‌خانه‌های بزرگ غرب در آن زمان نمی‌توانست با آن برابری کند.

پیشرفت این دوره مسلمانان حاصل عشق فراوان به کتاب و مطالعه بود که آن‌ها را وامی‌داشت برای حصول علم، فرسنگ‌ها راه بپیمایند و پیش استادان نامور آن زمان زانوی تلمذ و شاگردی بر زمین بزنند. کتاب‌های دانشمندان مسلمان از یک سرزمین به سرزمین دیگر برده می‌شدند و‌ استادان در حلقه شاگردان موضوعات جدید را به بحث ‌گرفته و‌ نقد می‌کردند. تهافت الفلاسفه غزالی، از بغداد تا اندلس برده می‌شد و به دست دانشمندان مسلمان چون ابن رشد می‌رسید تا آن را بخواند و نقد کند.

حالا متاسفانه وضع کتاب‌خوانی در سرزمین‌هایی که روزگاری مهد علم و دانش بودند، به خصوص افغانستان اسف‌بار است. جوانان و‌دانشجویان حتی نمی‌دانند چه بخوانند. استادان هم اشراف کامل در رشته‌های خود ندارند تا توصیه‌های لازم در مورد کتاب‌خوانی ارایه کنند. امروز بنگاه‌های نشر کتاب، دانشگاه‌ها و حتی نویسندگان با مصرف شخصی در رشته‌های مختلف به نشر کتاب و مقاله می‌پردازند که حجم تولید کتاب و مقاله‌های علمی را سالانه به میلیون‌ها جلد کتاب و مقاله بلند برده است، اما خواننده‌های جستجوگر می‌دانند که در این رشته‌ها، نظریه‌پردازان و نویسندگان اصلی چه کسانی هستند.

به‌طور مثال شما اگر دانشجوی علم سیاست هستید و تمرکزتان روی ترویج دموکراسی است، اگر کتاب (موج سوم دموکراسی) هانتینگتون را نخوانده باشید، کارتان دچار عیب خواهد بود. به عنوان خواننده باید منابع اصلی و مهم خود را (چه از طریق کتاب‌خانه یا انترنت و حتی استاد) شناسایی کنید. این‌گونه شما اولین سرنخ‌های لازم برای احاطه بر موضوع را به دست می‌آورید و همین شما را به منابع بعدی رهنمون می‌شود.

در حقیقت حفظ تخصص علمی، برعلاوه مرور منابع قبلی، مطالعه مستمر منابع جدید است. آن‌هایی که نمی دانند چه بخوانند، وقتی به عنوان کارشناس حرف می‌زنند، مثال‌هایی که ارایه می‌کنند معمولا مربوط به حوزه‌های دیگر علمی می‌شوند و نه رشته تخصصی آن فرد.

در آلمان دانشجویان می‌توانند از نزدیک‌ترین کتاب‌خانه عامه یا کتاب‌خانه دانشگاه کتاب‌های مورد نیاز را سفارش دهند و آن را به دست بیاورند. دانشجویان با ورود به دانشگاه، اول باید خود را با سیستم الکترونیکی کتاب‌خانه آشنا سازند. نظام الکترونیکی کتاب‌خانه گزینه جستجوی کتاب و یا مقاله را برای شما مهیا می‌سازد که می‌توان نسخه الکترونیک یا کتاب اصلی را سفارش داده و آن را به دست آورد.

اگر کتاب یا مقاله مورد نظر در کتاب‌خانه موجود نباشد، کتاب‌خانه‌یی که به آن درخواست داده اید، کتاب یا مقاله را از کتاب‌خانه دیگر برای شما مهیا می‌سازد. در ضمن کتاب‌خانه‌های دانشگاه به کتاب‌خانه‌های دیجتلی خیلی غنی بیرونی وصلند که دانشجویان و اعضای مربوطه دانشگاه می‌توانند نسخه‌های الکترونیک یا بخش‌های مورد نیاز یک کتاب را دانلود کنند. بدین ترتیب هیچ بهانه برای کمبود منابع تحقیق برای دانشجویان باقی نمی‌ماند.

بهانه دانشجویان افغان تا جایی قابل توجیه است که می‌گویند دسترسی به منابع و کتاب‌های مورد نیاز برای‌شان دشوار است؛ چون دسترسی به مقالات ژورنال‌های علمی بدون پرداخت هزینه آن ممکن نیست. اما دشواری اصلی دانشجویان ما عدم‌آشنایی با فرهنگ کتاب‌خوانی است که بیشتر در سنین و ‌صنوف ابتدایی باید نهادینه شود. در ضمن ندانستن اصول و روش تحقیق باعث می‌شود که منابع مورد نیاز را تشخیص ندهیم.

با وجود این که متاخر بودن منابع ارجحیت دارد ولی آثار بیشترین نویسندگان و مورخان افغان چون حبیبی، فرهنگ، غبار و بقیه به‌طور الکترونیک قابل دریافتند که دانشجویان حتی با این منابع هم کمتر آشنایی دارند. مشکل دیگر عدم دسترسی به منابع، برمی‌گردد به اداره دانشگاه‌ها که نتوانسته خود را به ژورنال‌های علمی آنلاین وصل کنند. کتاب‌خانه‌ها معمولا آثار نویسنده‌هایی را در خود جا داده که به‌روز نیستند.

کتاب‌خانه‌های پوهنتون‌های آلمان، حتی گزینه جستجوی کتاب و مقاله‌های فارسی را مهیا می‌سازند که به کتاب‌خانه‌های دیجتالی ایران وصلند. چنین کاری متاسفانه در افغانستان به عنوان کشور هم‌زبان صورت نگرفته است. همان‌طوری که عربی برای مسلمانان و زبان لاتین برای غربی‌ها در گذشته زبان ارتباطات علمی بود، امروز تسلط بر زبان انگلیسی، یکی از شرایط مهم پژوهش و تحقیق شمرده می‌شود. در غیر آن دانشجویان نمی‌توانند خود را از آخرین تحولات علمی آگاه سازند.

این خلا را ترجمه‌های مترجمان ایرانی در افغانستان تا جایی پر ساخته اما با تاخیر انجام می‌شود. به‌طور مثال دانشجویان ما از کتابی به عنوان منبع استفاده می‌کند که چاپ جدید آن به بازار عرضه شده ولی دانشجو در مورد آن آگاهی ندارد. از نظر علمی، این کار دچار عیب است.

در کل، نهادینه نشدن فرهنگ کتاب‌خوانی از محیط خانواده و مکتب تا سطح دانشگاه مشکلی دو طرفه است که در آن به‌ویژه بهانۀ دانشگاه‌ها، به دلیل فراهم‌ نکردن منابع برای دانشجویان، قابل توجیه نیست.

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا