مقالات

رسانه‌ها و اغماض از مسوولیت‌های اجتماعی

امروزه خودانتقادی، بازاندیشی و بازتعریف از پدیده‌ها به یک اصل تبدیل شده است. بنابراین رسانه‌ها که مسوولیت‌های خطیری در جامعه دارند باید بیش و پیش از همه به خودانتقادی و بازاندیشی توسل جسته و برنامه‌هایشان را مطابق به شرایط و نیازمندی‌های جامعه عیار نموده، به تعریف و ماهیت متغیر سازمانی خویش توجه داشته باشند. رسانه‌ها دستاورد یک تمدن و یک ملت بوده و مالک اصلی رسانه‌ها مردم و جامعه استند.

نهاد‌هایی مانند رسانه‌ها، دانشگاه‌ها، مکاتب خصوصی و… هرچند با سرمایه و تلاش اشخاص حقیقی ایجاد می‌شوند، ولی موسسان آن هرگز حق ندارند از این نهادها و موسسات صرف استفاده شخصی کنند. این گونه نهاد‌ها و موسسات در تاروپود جامعه رخنه کرده و بر شیوۀ زندگی مردم سایه می‌گستراند.

رسانه‌ به‌عنوان یکی از نهاد‌های مهم اجتماعی، یکی از ارکان و الزامات نظام دمکراتیک، منبع دانش عامه و یکی از ابزارهای اجتماعی شدن، نهاد فرهنگ‌ساز، نهاد منتقد و روشن‌گر که از همه کس و از همه چیز انتقاد می‌کنند، نقش مهمی در توسعه سیاسی، فرهنگی، انسانی و اجتماعی دارند و قدرت نرم رسانه‌ها عامل تغییر و اصلاحات است.

بنابراین به نسبت این همه نقش‌، تاثیرگذاری و جایگاهی که در حیات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی دارند؛ مسوولیت‌های زیادی نیز در قبال مردم دارند.

بدین جهت است که مالک اصلی رسانه‌ها مردم است، نه احمد و محمود که وسایل رسانه را خریداری کرده‌اند. رسانه حق ندارد قومی، سمتی و زبانی عمل کند. رسانه نباید به خاطر جلب مخاطب بیشتر با امنیت روانی جامعه بازی کند. رسانه نباید با گرفتن پول در خدمت دستگاه قدرت و استبداد قرار گیرد. رسانه نباید خشونت‌پروری کند. رسانه نباید رابطه بین مصرف و درآمد خانواده‌ها را بر هم زند. رسانه نباید شایعه‌پراگنی کند. از رسانه انتظار نمی‌رود چندین ساعت دست‌بوسی و ملاقات مردم با مالکش را نشان دهد. رسانه نباید نیازهای جامعه را فراموش کند و نباید منافع ملی را از نظر دور داشته باشد و ده‌ها باید و نباید دیگر.

رسانه‌ها در افغانستان یکی از مهم‌ترین دستاوردهای حکومت و جامعه در 18سال اخیر است. اگر دستاورد‌های حضور جامعه جهانی در افغانستان را برشماریم احتمالا شاخص‌ترین آن گسترش رسانه‌های جمعی است. به‌رغم زورگویی‌ها، قانونی‌شکنی‌ها و استمرار جنگ و خشونت؛ قدرت نرم رسانه از همه تاثیرگذارتر و قابل‌پذیرش‌تر بوده است.

هرچند رسانه‌ها قربانی زیادی داشته‌اند، اما حتا زورگوترین آدم‌ها به رسانه و رسانه‌گر سر کرنش فرو می‌گذارند. از جهت دیگر با توجه به بی‌سوادی و کم‌سواد بودن درصدی بالای افراد جامعه، رسانه‌های تصویری (تلویزیون‌ها) بیشتر از سایر انواع رسانه‌ها مخاطب داشته و تاثیر ژرف و گسترده بر ابعاد مختلف زندگی مردم دارند.

 با توجه به چنین نقش و جایگاه که رسانه‌ها و مخصوصا شبکه‌های تلویزیونی بر ابعاد مختلف زندگی مردم دارند؛ به‌صورت جدی ضرورت به خودانتقادی، بازاندیشی، بازتعریف پالیسی‌ها و اصلاحات در برنامه‌های آنان احساس می‌شود.

در این نوشتار کوتاه با بینش جامعه‌شناختی و در نظر گرفتن رسانه به‌حیث یک نهاد اجتماعی تاثیرگذار به چند نمونه از کاستی‌های رسانه که در واقع چشم‌پوشی از رسالت و مسوولیت‌های سنگین‌شان می‌باشد، اشاره می‌کنم:

– تمرکز بیش از حد رسانه‌ها بر اخبار سیاسی، مسابقه در اطلاع‌رسانی از وقایع خشونت‌بار، انعکاس یک‌جانبه از نقاط ضعف و قوت حکومت، برجسته‌سازی اوضاع ناگوار، تشکیل میزهای سیاسی داغ که کمتر حرف مثبت دارند و… سبب سیاست‌زدگی در جامعه شده است. قبول داریم که انعکاس واقعیت‌های عینی با دقت و بی‌طرف از اصول اولیه ژورنالیستی است، اما گاهی مسوولیت‌های بزرگتر نظیر امنیت روانی جامعه نیز باید مد نظر رسانه‌ها باشد. به گونه مثال زمانی در حادثه‌یی یک نفر کشته و پنجاه نفر زخمی می‌شود، بسیاری از رسانه‌ها اعلان می‌کنند که بیش از50نفر کشته و زخمی شده است یا مثلا بعضی از رسانه‌ها متکی بر شایعات اخبار مایوس‌کننده و ناامید‌کننده برای جامعه عرضه می‌کند.

– کمبود برنامه‌های موثر آموزشی، تربیتی، وطن‌دوستی، تفریحی، مهارت‌یابی و… در رسانه‌های کشور احساس می‌شود. بسیاری از رسانه‌ها جز پخش و نشر سریال‌های خارجی و اخبار شخصی مالکان‌شان چیز دیگری ندارند. لازم است رسانه‌ها برنامه‌هایی طرح و تدوین کنند که هم‌زیستی مسالت‌آمیز، رعایت حقوق و وجایب شهروندی، وطن‌دوستی، ملی‌گرایی و… را در زیرساخت‌های ذهنی نسل جدید و قشر جوان جامعه نهادینه نمایند.

– عدم برنامه‌های موثر مقابلوی با خرده‌فرهنگ‌های ناپسند. رسانه‌ها رسالت دارند حتی بدون دریافت پول از نهادی دیگر، بر خرده‌فرهنگ‌های ناپسند اعتراض کنند. ما خرده‌فرهنگ‌های ناپسند کم نداریم. از مصارف هنگفت در مناسک مذهبی تا مصارف کمرشکن در عروسی‌ها و خیرات‌ها، عدم رعایت حفظ‌الصحه شخصی و محیطی تا نداشتن فرهنگ کتاب‌خوانی و مطالعه و ده‌ها مورد دیگر.

– فقدان طرح و برنامه در مقابل آسیب‌ها و مسایل اجتماعی نیز از کاستی‌ها و اغماض از مسوولیت رسانه‌هاست؛ زیرا امروزه رسانه نسبت به هر پدیده دیگر بر ما تاثیرگذار است. قدرت نرم رسانه‌ها می‌تواند مردم را علیه آسیب‌ها و مشکلات اجتماعی بسیج کند. مهاجرت‌های بی‌رویه و غیر قانونی، فقر، نفاق و شقاق قومی و زبانی، جرایم و انحرافات اجتماعی، زورگویی و تفنگ‌سالاری، اعتیاد، خشونت‌های خانوادگی، بی‌سوادی و… از جمله آسیب‌ها و مشکلات اجتماعی است که رسانه‌ها مسوولیت تنویر افکار عامه و بسیج عمومی علیه آن‌ها را دارند.

– به‌رغم دستاورد‌های مهم رسانه‌ها در امر کاهش کجروی‌های حکومت، که این کافی نیست؛ رسانه‌ها می‌توانند امکان سنجش و اندازه‌گیری مردمی بودن تصامیم، برنامه‌ها و عملکرد‌ حکومت را بر مردم میسر کنند. در این امر نیز رسانه‌ها به اندازه لازم موفق نبوده است.

سیدمحمد فیروزی؛ دانشجوی دکتورای جامعه‌شناسی

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا