مقاله

نسخۀ اصلی صحیح‌ بخاری کجا پنهان شده است؟

پاسخ یک پرسش شبهه‌­انگیز در مورد اصالت بخاری

نوشته: شریف محمد جابر/ مترجم: هجرت‌الله جبرئیلی

برخی از پژوهشگران که لقب «دکتور» را حمل می­کنند، این پرسش سنگین را پیرامون نبود نسخۀ خطی اصلی برای صحیح بخاری که به دست خود او نوشته شده باشد، مطرح می‌کنند. آن‌ها می‌پرسند: «در صورتی که امام بخاری این کتاب را نوشته است، چرا نسخه اصلی نوشته‌شده به دست خود او را پیدا نمی‌کنیم؟» می‌گویند «همانا پرپیشینه‌ترین نسخۀ خطی صحیح بخاری به قرن چهارم هجری برمی‌گردد، یعنی بعد از ده‌ها سال پس از وفات بخاری (متوفای ۲۵۶ هـ) و این نسخۀ امام محمد بن احمد مروزی است، کسی که به سال ۳۰۱هـ تولد یافته و به سال ۳۷۱هـ وفات یافته است. او صحیح‌البخاری را از استاد خود فربری به سال ۳۱۸ هـ سماع (شنیده) کرده است، فربری صحیح‌البخاری را از خود بخاری به سال ۲۵۲هـ. سماع کرده است، پس چگونه به کتابی که منسوب به صاحب آن است و ما نسخه اصلی از آن را نداریم، اعتماد کنیم؟»

نخست: سادگی پرسش

متأسفانه ما در عصری زندگی می‌کنیم که این گونه پرسش ساده مطرح می‌شود، چرا که از نسخه اصلی کتب در روزگار ما چی کسی می‌پرسد؟ هنگامی که از قرآن کریم شروع کنیم، ما اعتماد مطلق به حفظ کتاب الله داریم، با وجود این در دست ما نسخه اصلی نوشته‌شده زیر نظارت حضرت رسول‌الله (ص) وجود ندارد. حتی نسخه اصلی مصحف عثمانی وجود ندارد، بل هنگامی که دانشمندان آلمانی نسخه قدیمی خطی قرآن را کشف کردند، به روزگار خلفای راشدین برمی‌گشت و تأکید کردند با قرآنی که امروز در دست ماست، مطابقت دارد.

این کشف، چیزی به یقین ما به قرآن کریم نیفزود. اگر در مورد کتب بشری صحبت کنیم، کسانی که فکر کنند نسخه اصلی نوشته‌شده به خط نویسنده دلیل بر صحت کتاب به اوست، این خود یک سادگی محض است. چقدر کتاب‌هایی را که شما از روزگار ما یا روزگار گذشته خوانده‌اید و نسخه اصلی به خط نویسنده آن وجود ندارد؟! همانا وجود نسخه خطی نویسنده کتاب، در اثبات مستند بودن نسبت کتاب به او مرجع نیست. به این ترتیب بشر در خلال قرون عمل کرده است. این بدان خاطر است که روش‌های اثبات نسبت کتاب به نویسنده، وابسته به نقل تواتر کتاب و اثبات آن در مراجع متعدد است و نه در وجود نسخه خطی نویسنده.

 دوم: صحیح‌البخاری چگونه برای ما نقل شده است؟

بدون هیچ شکی امام بخاری جامع‌الصحیح [یعنی کتاب صحیح‌البخاری] را با خود و دست خود نوشته است، لیکن آن را به جمعی بسیاری از دانشجویانش که از او می‌شنیدند و کتاب را کامل می‌نوشتند، سپس نسخه خود را پس از پایان کارشان با نسخه امام، مطابقت می‌دادند، به گونه‌یی که نسخه آنان طبق اصل نسخه بخاری بود.

پس از آن‌ها نسل دیگر آمد که کتاب را از دانشجویان امام بخاری شنیدند و نسخه‌های‌شان را با نسخه‌های دانشجویان بخاری مطابقت دادند، بدین گونه نسبت کتاب به او، صورت تواتر یافت.

در صورتی که نسخه اصلی به خط بخاری از بین رفته باشد، چیزی از دست نرفته است، زیرا کتاب، انتشار یافته و در میان دانشجویان گسترش و پخش شده بود و نسخه‌های فراوانی پخش شده بودند که هر کدام دارای اسنادی بودند که به امام بخاری وصل می‌شد. بر آن شروحات نوشته شد و تمامی نسخه‌ها با هم مطابقت داشتند، اما اختلافات اندک در الفاظ  -در حد معین- با آنچه در قرآن در موضوع اختلاف قرائات وجود دارد، می‌باشد. این در واقع عاملی دیگری است که به مستند بودن کتاب می‌افزاید. این بدان معناست که نقل از مصادر و منابع مختلف صورت گرفته تا اینکه به امام بخاری رسیده است.

در صورتی که نسخه مورد اعتماد صحیح بخاری، نسخۀ متأخر از امام بخاری باشد، نسخه‌ها و چاپ‌های بعدی از آن، مطابقت با اولی، بدون هیچ اختلافی دارد، اگرچه اختلاف حاشیه‌یی باشد، شما بنگرید که این اختلافات (بسیار اندک و حاشیه‌یی) است که خود به مستند بودن و معتمد بودن نقل می‌افزاید نه برعکس آن!

از سوی دیگر، نسخه امام فربری -دانشجوی امام بخاری- اشتهار یافته و نقل از آن گسترش یافت، نه اینکه نقل فقط محصور به نسخه او باشد، در حالی‌که صحیح‌البخاری به طرق دیگر نیز نقل شده است. این امام خطابی (۳۱۹-۳۸۸ هـ) است که در شرحی که بر صحیح‌البخاری به‌نام «أعلام‌الحدیث» نوشته است، می‌گوید که بخش عمدۀ کتاب را از خلف بن محمد خیام از ابراهیم بن معقل نسفی (ت ۲۹۵ هـ) دانشجوی امام بخاری شنیده است که او از امام بخاری شنیده بود، یعنی اینکه امام خطابی، صحیح‌البخاری را به طریق غیر از امام فربری شنیده است. آری، امر نزد پیشنیان چنین بوده است، همانا میان آن‌ها سماع صحیح و روایت آن از طرق مختلف گسترش یافته بود، به غیر از طرق مشهور در روزگار ما، و روایات آن‌ها از صحیح با این نسخه مطابقت داشته است.
در صورتی که روایات صحیح‌البخاری و نسخه‌های آن با وجود دوری شهرها و گوناگونی روزگاران و کثرت مصادر، از بخاری، با هم تطابق داشته باشند، این بهترین دلیل بر تواتر صحیح و مورد اعتماد بودن، نقل صحیح بخاری از امام بخاری است.

از سوی دیگر (چنانکه حالت عمده تولیدات علمی همین گونه است) میان علما نسخه معین یا چند نسخه شهرت پیدا می‌کند، نه به این معناست که صحیح‌ترین نسخه است یا اینکه آنچه در آن است در نسخه‌های دیگر نیست، بل طبیعت اشیا همین گونه است. به عنوان نمونه، اگر نویسنده‌یی معاصر کتابی را قبل از ده‌ها سال نوشت و سپس در چند دور نشر شد، سپس بعد از ده‌ها سال از چاپ آن، فقط یک چاپ باقی نماند و کتاب او با چاپ این ناشر از آن رو که زیباترین چاپ و تحقیق را دارد، شهرت یافت، با وجود از بین رفتن نسخه‌های دور آخرین یا ضعیف بودن چاپ آن، این بدان معنا نیست که مضمون و محتوای این چاپ، از چاپ‌های دیگر متفاوت است.

فشرده سخن در این مورد اینکه، همانا صحیح بخاری پس از مؤلف آن به گونۀ متواتر نقل شده و در توان هیچ یک از صاحبان نسخه‌ها نبوده که در آن حدیثی را وضع کنند که بخاری آن را روایت نکرده است یا چیزی را تحریف کند که امر آن آشکار نشود.

دانشمندان از مذاهب مختلف، صحیح‌البخاری نزدشان وجود دارد و می‌دانند که در آن چیست و هر روایت دخیل، آشکار خواهد شد، از جهت اختلافی که با آن چیزی که نزد علما وجود دارد، از جهت معرفت و شناخت آنان با اسنادها و رجال آن‌ها.

شما به این نکته مهم تاریخ علمی امت مسلمان نگاه کنید، و این منهج روایت و تدقیق و مقابله نسخه‌های بعدی با نسخه‌های قبلی است، روشی که در امت‌های دیگر همتای آن وجود ندارد. این بدان معناست که پنهان بودن نسخۀ خطی که امام بخاری آن را به‌دست خود نوشته باشد، کدام حرف بزرگی نیست، بل این طبیعت اشیا است. بسیار کمیاب است که عوامل محیطی، تاریخی، نظامی و سیاسی نسخه‌های خطی را محفوظ بگذارد و آن هم بعد از ۱۲۰۰ سال.

سوم: وجود نسخه قوی‌تر از آنچه نمی‌بود که امروز به نقل از صحیح وجود دارد

اگر فرض بگیریم که روش روایت از چند طریق و مقابله نسخه‌های دانشجویان بر نسخه استادان آن‌ها و سماع و شنیدن نسل بعدی از نسل قبلی تا امام بخاری در تاریخ امت موجود نبود و ما نسخه خطی منسوب به بخاری را حفظ کرده بودیم، این حفظ نسخه قوی‌تر از آنچه نمی‌بود که اکنون از صحیح بخاری نزد ما موجود است؛ بل از نظر مستندسازی ضعیف‌تر می‌بود؛ زیرا در این صورت ما نیازمند مستندسازی، معتمدسازی و مؤثق‌سازی نسخه خطی به امام بخاری می‌بودیم و هر روز در آن نسخه نیز شک و شبهه می‌افگندند. از این روست که طریق نقلی که علما بر آن اعتماد کرده‌اند، از برترین روش‌های علمی است که از خلال آن کتابی که صاحب‌اش آن را تألیف کرده، حفظ و نگهداری می‌شود.

 چهارم: چی خواهد شد اگر تمامی نسخه‌های صحیح بخاری در جهان از بین برود؟

در صورتی که این فرض را بگیریم همه نسخه‌های بخاری را جمع کردیم، نسخه‌های خطی (هزاران نسخه که سماع از آن‌ها شده است) و نسخه‌های چاپی و همه را آتش زدیم و همچنان تمام آنچه را در شبکه انترنت موجود است نیز حذف کردیم، برعلاوه هر آنچه را از امام بخاری در شروحات، کتب فقه و … وجود داشت نیز از بین بردیم، روزی از خواب بیدار شدیم و از آنچه امام بخاری تألیف کرده، اثری نیافتیم! آری! شما این را تخیل کنید که فرجام چی خواهد بود. اگر چنین حادثه‌یی رخ دهد، این حادثه از سنت نبی اکرم چیزی را کم نمی‌کند، زیرا هر آنچه در صحیح بخاری از احادیث موجود است، در کتاب‌های حدیث و فقه غیر از بخاری پخش شده و گسترش یافته است.

نکتۀ دیگر این است کسانی که این گفتمان سطحی «شما این همه احادیث نبوی را از کجا آورده‌اید؟» غافل‌شان ساخته، نمی‌دانند قبل از امام بخاری نسلی از علمای حدیث که کتاب‌های آنان بخش عمده‌یی از مصادر کتاب او را شکل داده‌اند، برخی از استادان و برخی از استادان استادان او بوده‌اند.

اگر شما روایات صحیح‌البخاری را جستجو کنید، همه را پخش‌شده و روایت‌شده با اسناد در کتاب‌های قبل و بعد از او می‌یابید. از نمونه کتاب‌های سابق: مسند شیخه‌الإمام‌الحُمیدی (۲۱۹ هـ) در آن روایاتی است که بخاری آن را در صحیح خود ذکر کرده و همچنان موطأ‌الإمام مالک (۱۷۹ هـ) که عمده احادیث مسند صحیح موجود در آن را بخاری روایت کرده و نیز مصنّف الإمام عبدالرزاق‌الصنعانی (۲۱۱ هـ) و مسند الإمام أحمد بن حنبل (۲۴۱ هـ).

این‌ها و دیگر صاحبان کتاب‌های حدیث پیش از بخاری، احادیث بیشتر از آنچه در صحیح بخاری آمده را در خود دارند. اگر کتاب‌های معاصران او مانند امام مسلم (۲۶۱ هـ) و امام ابن خزیمه (۳۱۱ هـ) و دیگر پسینیان بعد از او را بیفزاییم، درخواهیم یافت که آنچه را امام بخاری در صحیح خود از احادیث نبوی روایت کرده، در این کتاب‌ها موجود بوده، تکرار شده و محفوظ است.

این نکتۀ مهم که در وجه پاسخ و شکست این شبهه آوردیم، تصویر صحیح‌البخاری، به این معنا که مصدر اساسی منفرد در این است، به گونه‌یی که اگر در آن طعن وارد کردند، تشکیک کامل می‌شود و احادیثی که در آن وجود دارد را در معرض شک قرار می‌دهد و استدلال به بخشی بزرگی از سنت نبوی باطل می‌شود! آن‌ها به کلام علما استدلال می‌کنند که «صحیح بخاری صحیح‌ترین کتاب بعد از کتاب‌الله است»، گمان می‌کنند این عبارت به این معناست که صحیح بخاری یگانه مصدر اساسی برای دین است و اگر ضایع شد، دین همراه با آن ضایع می‌شود، این وهم آن‌هاست.

سخن حق آن است که این عبارت فقط وصف علمی برای کتاب است، زیرا بخاری نخستین کتاب کامل بود که در صحیح نوشته شد و همه احادیث مستنده در آن را با شروط قاطع که بر غیر آن از صاحبان کتاب‌های حدیث داشت، صحیح قرار داد، به گونه‌یی که دور از روایات ضعیف، مرسل و مشابه آن‌هاست. این نه بدان معناست که هر آنچه در آن جمع شده، صحیح است و نه بدان معنا که احادیث صحیحی که در آن موجود است، در دیگر کتاب‌های حدیث موجود نیست و اگر در آن شک آوردیم بسیاری از سنت‌ها را لغو کرده‌ایم!

این چیزی است که ذر ذهن بخاری خطور نکرده است و دانشجوی کوچک در سال اول دانشکده حدیث نیز آن را نمی‌گوید، بل هیچ عاقلی که به اندازه ربع ساعت از عمرش کتاب‌های حدیث را ورق زده باشد نیز نمی‌گوید.

به شکل ابتدایی برای خواننده بسنده است که بر کتاب «اللؤلؤ والمرجان فیما اتفق علیه الشیخان» نوشته محمد فؤاد عبدالباقی آگاه شود تا بداند که امام مسلم با امام بخاری در (۱۹۰۶) روایات اتفاق کرده‌اند. پس چگونه است که شخص بقیه کتاب‌های حدیث مانند مسانید، جوامع، سنن و … را ورق بزند، درخواهد یافت آنچه در بخاری از احادیث صحیح وجود دارد، در کتاب‌های حدیث دیگر پخش شده و گسترش یافته، بل با استنادهای مختلف بر معتمد بودن و مؤثق بودن نقل احادیث، بیشتر از پیش می‌افزاید.

نتیجه‌گیری

خلاصه کلام آنچه را در مورد این شبهه که «نسخه اصلی صحیح بخاری کجاست؟» گفتیم، این است که این شبهۀ بی‌پایه‌یی است که فقط کسانی آن را می‌گویند که با سطحی‌نگری، کم‌فرهنگی و نادانی به میراث اسلامی شناخته شده باشند. گمان من این است که انتشار این گونه شبهه‌ها، بهترین دلیل می‌باشد بر حالت فرهنگی و فکری که امت عربی و اسلام در آن افتاده است. همانا این گونه عقلیات سطحی، ممکن نیست مگر اینکه از عقب‌ماندگی تمدنی برخاسته باشد، چیزی که دنیای عرب و اسلام را فرا گرفته است.

سخن دیگر، کسی که این شبهه بی‌پایه را تکرار می‌کند خود را «عقلانیت‌گرا»، «روشنفکر» و پژوهشگر در تراث می‌داند. این از چیزهای دور از عقل است و نیازمند اینکه باید بی‌سوادی در مورد حدیث، مصنفات و علوم آن از میان برده شود.

نوشته‌های مشابه

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا