مقاله

طرح یا توطیه/ خاطرات یک خبرنگار

حامد علمی/ قسمت‌های چهارم و پنجم

ماجرای نفوذ من در ملاقات محرمانه، مهم و در ضمن خبرساز شده بود و عده‌یی آن را جرات یک خبرنگار قلم‌داد می‌کردند و ده‌ها پیام تحسین و تمجید برایم فرستادند. برخی هم دلالت بر بی‌کفایتی مقامات امنیتی پاکستان می‌کردند.

مقامات امنیتی پاکستانی زیاد ملامت هم نبودند، چون بنده در میان هیات مجاهدان افغانستان یگانه شخصی بودم که پتلون و پیراهن به اصطلاح استایل خودم را که بیش‌تر در ایران دیده می‌شود، به تن داشتم. پاکستانی‌ها گمان کردند که با وزیر خارجۀ جمهوری اسلا‌می‌ ایران آمده و جز هیات می‌باشم و هیات مجاهدان از لطف کارگرفته با وجودی که همه مرا می‌شناختند، اما به زبان نیاوردند تا اینکه کسی شکایت کرد و مرا معرفی نمود، ولی من نفهمیدم که چه‌کسی وجود من را در جلسه به مقامات امنیتی که در بیرون بودند، اطلاع داده بود؟

 اطلاع دادند که علی‌اکبر ولایتی بعدازچاشت، دو یا سه خبرنگار را به حضور می‌پذیرد. من و لیز دوسیت به محل اقامت وی رفتیم. ولایتی قرار بود به طرف میدان هوایی برود. لیز دوسیت یک مصاحبۀ چند دقیقه‌یی را تقاضا نمود و وقتی چشم وزیر خارجه به من افتاد با لبخند به لسان انگلیسی به لیز دوسیت گفت که مصاحبه ضرور نیست؛ زیرا این آقا تمام مذاکرات ما را شاهد بود، اما لیز با یک شوخی چند سوال مطرح کرد. وقتی من خواستم تا یک دو جواب را به لسان فارسی بیان کند او باز هم به انگلیسی گفت که بهتر است همین‌ها را ترجمه کنید. البته حرف نزدن وزیر خارجه ایران به لسان فارسی بیش‌تر مشکل ایشان با بخش فارسی رادیو بی.بی.سی و روابط جمهوری اسلا‌می‌ایران با بریتانیا بود تا ناشی از نشستن بنده در جلسۀ خصوصی‌شان.

زمانی که مصاحبه با لیز دوسیت تمام شد و خداحافظی می‌کردیم، دکتور ولایتی دستش را به‌طرف من دراز نموده با نگاه عمیق گفت مواظب خودت باش و من با عجله گفتم که جناب دکتور دیشب شما به آقای هلال گفتید که سیاست بچه‌بازی نیست آیا منظور شما بچه‌بازی به مفهوم ایرانی بود یا افغانی؟ وی بازهم هیچ نگفت و رفت یا به عبارت دیگر این اصطلاح را به ما گذاشت که چه نوع تعبیر و تفسیر می‌نماییم.

بعد از چندی به ظفرعباس اطلاع رسید که مسوول امنیتی آن محل برکنار شده و این برکناری ناشی از حضور من به داخل یک مجلس محرمانۀ ایشان بوده است. 

***

هیاتی از نمایندگان مجاهدان، پاکستانی‌ها و جمهوری اسلا‌می ‌ایران موظف شدند تا روی اعلامیۀ مشترک کار نمایند و به گفتۀ اشتراک‌کنندگان، بعد از ختم جلسۀ هیات تا حوالی صبح روی آن کار و اعلامیه مشترک را صادر کردند.

‌دکتور نصری حق‌شناس در کتابش زیر عنوان تحولات سیاسی جهاد افغانستان، جلد سوم، صفحه ۲۵۹، نکات اساسی موافقت‌نامه را ذکر نموده و تبصرۀ کوتاهی مبنی بر اینکه در اعلامیۀ مذکور طرح سرمنشی ملل متحد به نحو زیرکانه‌یی مورد سوال قرار گرفت و با نفی حکومت غیرقانونی کابل و تقاضای تشکیل حکومت اسلا‌می‌در افغانستان، تلویحا رد گردید، نوشته است.

نکات عمدۀ اعلامیۀ مشترک:

–  به رسمیت شناختن سه جانب در قضیۀ افغانستان؛ یعنی پاکستان، ایران و تنظیم‌های جهادی مورد حمایت آنان، با نفی جوانب جمهوری افغانستان، شاه سابق و دیگر تکنوکرات‌های افغان مقیم کشورهای غربی.

–  توجه به اهمیت جهاد و تاکید بر دست‌یابی به اهداف جهاد.

–  تایید آن نکات در طرح پنج مادۀ سرمنشی ملل متحد که از طرف جوانب سه گانۀ اشتراک‌کننده در کنفرانس، مثبت پنداشته می‌شوند، نه تمام بستۀ پیشنهاد شده در طرح مذکور.

–  تعویض رژیم ‌دکتور نجیب و ایجاد یک حکومت اسلا‌می‌در افغانستان.

–  تعهد رهبری تنظیم‌های جهادی به محترم شمردن جان و مال همۀ افغان‌ها که سطوح مختلف افراد مربوط به دولت جمهوری افغانستان، حزب وطن و متحدان سیاسی آنان را نیز شامل می‌گردد.

– همچنان تعهد سران تنظیم‌های جهادی جهت تعقیب یک سیاست دوستی و همکاری ‌با همسایگان افغانستان که پاکستان، ایران و اتحاد شوروی را شامل ‌می‌گردید.

در اعلامیۀ مشترک از رد، قسمی‌ طرح سازمان ملل متحد ذکر به میان آمده است و چنان وانمود گردد که مجاهدان درصدد طرح جدید خواهند بود، اما با گذشت هرروز نه در طرح سازمان ملل پیشرفتی محسوس بود و نه مجاهدان طرح بدیل ارایه ‌می‌نمودند. فقط یک موضوع بیش‌تر، سر زبان‌ها افتاده بود و آن اینکه یک ادارۀ پانزده نفری متشکل از نمایندگان گروه‌های جهادی، اشخاص بی‌طرف و قابل قبول برای همه و نمایندگان حکومت کابل یا کسانی که در کابل در زیر سایه‌های حکومت ‌دکتور نجیب‌الله به‌سر‌می‌برند، ایجاد خواهد شد.

گمانه‌زنی‌ها در مورد پانزده نفر با گذشت هر روز بیش‌تر اوج ‌می‌گرفت و ما خبرنگاران بی‌صبرانه درصدد بودیم تا سرنخ خبر را بیابیم. این خبر زمانی شدت گرفت که یکی از معاونان نمایندۀ سرمنشی ملل متحد برای افغانستان، به‌نام حسین بوتسالی اوغلی که یک ترکی الاصل بود در پشاور پاکستان با گروه‌های مجاهدان و نهادهای غیرحزبی و تنظیمی، ‌رابطۀ حسنه یافته و همه روزه در یکی از دفاتر مجاهدان و مهاجران دیده ‌می‌شد.

بوتسالی که یک دیپلومات برجسته ‌می‌نمود و به بسیار زودی توانسته بود، در میان رهبران و بلندپایگان تنظیم‌های مجاهدان و نهادهای فرهنگی در پشاور دوستانی بیابد، از طرف‌های مختلف خواسته بود تا نام‌نویس اشخاصی که می‌توانند حکومت را بعد از ‌دکتور نجیب‌الله را به‌دست گیرند و برای همۀ طرف‌ها قابل قبول باشند، تهیه کنند. در اوایل این تقاضا تنها از تنظیم‌های جهادی صوت گرفته بود، ولی بعد‌ها از نهاد‌های فرهنگی خارج از چهارچوب احزاب نیز، صورت گرفت.

در آن زمان، علاوه بر دفاتر سیاسی تنظیم‌های جهادی،‌ چند دفتر دیگر خارج از حلقۀ احزاب، فعالیت‌های فرهنگی و نیمه‌سیاسی داشتند که ‌می‌توان به ترتیب قدامت از مرکز اطلاعات افغان به ریاست سید نعیم مجروح، اتحادیۀ نویسندگان افغانستان آزاد، پروفیسر رسول امین، مرکز اطلاعات و اسناد افغان، سید فضل اکبر، شورای ثقافتی جهاد افغان، دکتور صباح‌الدین کشککی، کانون ترجمۀ آثار جهاد افغانستان، پوهاند دکتور سید محمد یوسف علمی، مرکز رسانه‌های افغان، حاجی سید داود، دفتر اتحادیۀ استادان پوهنتون‌های افغانستان، دکتور حکیم تنیوال و چند دفتر فرهنگی دیگر به شمول دفاتر جریدۀ کوثر، مجلۀ قلم و مجلۀ سپیدی را یادآوری نمود.

آقای بوتسالی علاوه بر تنظیم‌های مختلف، از روسای عده‌یی از این دفاتر ذکر شده نیز تقاضا نمود تا نام‌نویس بفرستند و به نظرشان هر که را مناسب ‌می‌پندارند در آن درج کنند. دیری نگذشت که ده‌ها نام‌نویس ترتیب گردید و عده‌یی از این اشخاص و نهاد‌ها نام‌نویس خود را تسلیم بنده ‌می‌نمودند تا آن را به سازمان ملل برسانم. من فقط در چوکات همکاری، این کار را انجام ‌می‌دادم و آن‌هایی را که بنابر ملحوظات امنیتی ملاقات با نمایندگان سازمان ملل را در خانه‌ها یا دفاترشان لازم نمی‌دیدند در یکی از اتاق‌های تعمیر که فقط یک اتاق آن مربوط بنده بود، انجام ‌می‌دادند.

روزی آقای بوستالی برایم گفت که توحید ده‌ها نام‌نویس کار مشکل است و خصوصا بعضی اشخاص آن را با دست نوشته‌اند و خواندن آن برایش ناممکن است. به بوتسالی پیشنهاد کردم که یکی از همکاران دفتر کانون ترجمه آثار جهاد افغانستان که شخص بسیار امین و راست‌کار است را در خدمت ایشان می‌فرستم و از وی می‌خواهم تا این کار را فی سبیل‌الله انجام دهد. من نام و شماره تماس آقای نجیب‌الله سلام که از سال‌ها قبل با ما همکار بود را برایشان دادم تا در تایپ و ترتیب لست‌ها با وی همکاری نماید، اما تا آخر این مساله جدی گرفته نشد، ولی جمع‌آوری نام‌نویس‌ها ادامه داشت.

رفت‌وآمد و تماس‌های آقای بوتسالی با اشخاص مختلف خارج از حلقه تنظیم‌ها نوعی شایعات را به میان آورده بود که گویا همین اشخاص در طرح سازمان ملل همکاری دارند و از طرفی هم عدۀ که علاقه‌مند سهم‌گیری در مسایل سیاسی کشور بودند با فاتر خارج از تنظیم‌ها بیشتر در تماس می‌شدند، البته این عمل مشکلات و خطرات را به این دفاتر و نهاد نیز بار آورده بود.

با گذشت زمان گمانه‌زنی‌ها روی هیات پانزده‌نفری که به گفته عدۀ زیادی از سیاسیون به‎‌شمول پیتر تامسن؛ نماینده ایالات متحده امریکا نزد گروه‌های مجاهدین افغانستان که متشکل از سه جناح باشد، بیشتر می‌شد.

 پتر تامسن در کتابش زیر عنوان جنگ‌های افغانستان که توسط حکیم سروری به فارسی برگردانده شده در صفحه ۱۲۶ نوشته است که بنابراین باوجود اعلام رسمی و تبلیغاتی حکومت‌ها و وزارت‌های خارجۀ پاکستان و ایران مبنی بر حمایت از طرح صلح سرمنشی ملل متحد، زمانی که آن‌ها در ملاقات‌ها با بنین سیوان این دیدگاه‌های‌شان را مطرح می‌کردند، بنین سیوان روی تطبیق کامل طرح صلح سازمان ملل بر اشتراک سه طرف قبول‌شدۀ افغان

۱ – حزب وطن و متحدان سیاسی آن،

۲ – تنظیم‌های جهادی مقیم پاکستان و ایران،

۳ –  و پادشاه سابق و سایر تکنوکرات‌های افغان مقیم کشورهای غربی، جهت معرفی نمایندگان و یا افراد مورد قبول‌شان به ساختار انتقالی، بر نقش ساختارهای دولتی به‌مثابه عامل ثبات و همچنان بر عدم مداخلۀ خارجی در این پروسه، پافشاری می‌نمود.

هدف بنین سیوان؛ نماینده خاص سرمنشی سازمان ملل متحد در امور افغانستان آن بود که یک چوکات‌بندی را که افغان‌ها بتوانند حکومتی انتقالی را انتخاب نمایند و سپس به نوبه خود انتخابات و یا لویه جرگه را دایر نمایند تا یک رهبری جدید افغانی بدون مداخلۀ دست‌های بیگانه انتخاب نمایند.

اما کسانی‌که در پاکستان به‌سر می‌بردند و یا تکنوکرات‌های مقیم کشورهای غربی بودند و به‌نحوی در قضایای کشور دخیل شمرده می‌شدند، در حدود همین ارایه نام‌نویس باقی مانده بودند و نوعی سرگردانی به میان آمده بود. این سرگردانی زمانی بیشتر گردید که یکی از خبرنگاران رادیو بی‌بی‌سی در کابل به‌نام کریس باورز نام‌نویس را کشف کرد و بدون گرفتن نام اشخاص یک گزارش تهیه نموده بود.

روزها به سرعت طی می‌شد، ولی از پیشرفت کار و برملا شدن طرح سازمان ملل خبری نبود تا اینکه حکومت دکتور نجیب‌الله در آستانه سقوط قرار گرفت. با تزلزل بیشتر حکومت و عدم آمادگی احزاب و گروه‌های جهادی، اکثریت مبصران حتی حلقه‌های نزدیک به احزاب، آینده هولناک را پیش‌بینی می‌کردند و تلاش داشتند تا هر چه زودتر طرح سازمان ملل برملا گردد و گروهی که به اصطلاح پانزده نفری خوانده می‌شد وارد میدان عمل شوند، اما نه از طرح خبر بود و نه از گروه پانزده نفری. البته طرح سازمان ملل متحد بیشتر در میان حلقه‌های حکومت دکتور نجیب‌الله و اشخاصی که در زیر حاکمیت آن حکومت به‌سر می‌بردند مطرح بود و در میان مخالفان حکومت روی شناسایی پانزده تن صحبت بیشتر صورت می‌گرفت.

طوری که بیشتر ذکر کردید دو موضوع به نظر بنده جداگانه سر زبان‌ها بود: یکی طرح سازمان ملل متحد که بیشتر در کابل روی آن حرف زده می‌شد و دیگری نام‌نویس پانزده‌نفری که در بین حلقات مجاهدین و اشخاص مخالف حکومت دکتور نجیب‌الله در سراسر جهان فعالیت داشتند.

اما از طرح سازمان ملل متحد به جز از اینکه در لابلای گفتارها شنیده باشیم تا تحریر این سطور از کسی نشنیدم که متن آن طرح را دیده و یا از مراجع رسمی دریافت نموده باشد، ولی اینکه چطور فقط کابل‌نشینان آن را باور داشتند و تبلیغ می‌نمودند، سوال جداست، اما بعد از سرنگونی حکومت دکتور نجیب‌الله حتی بلندپایگان حزب دموکراتیک خلق افغانستان و چند نویسنده غربی نیز از طرح یاد نموده‌اند درحالی‌که به یقین گفته می‌توانم تا زمانی که آن طرح از مراجع رسمی خصوصا شعبات سازمان ملل متحد به‌دست نیاید، نمی‌توان باور کرد. ولی جالب اینجاست که عدۀ زیادی از نویسندگان و نخبگان ما چنان به دقت آن را بیان می‌دارند که گویی به قلم خود آن را نوشته و یا در ترتیب آن سهم قابل ملاحظه داشته باشند.

بنده که در پشاور با جناح‌های مختلف و تنظیم‌های جهادی مقیم آنجا رابطه کاری نزدیک داشتم کس را سراغ ندارم تا متن آن طرح را دیده باشد. حتی ژورنالستان پاکستانی که به مراتب نسبت به خبرنگاران افغانستان به دنبال چنین سند بودند، نتوانستند کاپی آن را به‌دست بیاورند و ده‌ها دفتر و اشخاص را می‌توانم نام ببرم که همه در آرزوی به‌دست آوردن طرح ت تلاش می‌نمودند. علاوه بر اشخاص و تنظیم‌های مقیم پاکستان، تنظیم‌های مقیم جمهوری اسلامی ایران و اشخاصی که در آن کشور علیه حکومت دکتور نجیب‌الله فعالیت می‌نمودند نیز نتوانستند متن طرح را به‌دست بیاورند.

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا