مقاله

طرح یا توطیه/ خاطرات یک خبرنگار

سقوط حکومت نجیب و هیات خیالی ۱۵نفره!

حامد علمی/ بخش هفتم

طوری که گفته شد در میان تنظیم‌های مجاهدان مقیم پشاور و نخبگان سیاسی،  فرهنگی ما طرح سازمان ملل بسیار جدی گرفته نمی‌شد؛ چون بارها در اثر تقاضای‌ آن‌ها کسی متنی را در دسترس قرار نداده بود، اما روی نام‌نویس پانزده نفری زیاد صحبت می‌شد.

روزی جنرال رحمت‌الله صافی که معاون وزیر دفاع در حکومت پروفیسر برهان‌الدین ربانی و بعدا نمایندۀ طالبان در در اروپا مقرر شد، بنده را که در پشاور در همسایگی هم بودیم و مرا برادرزاده خطاب می‌کرد، خواست. او پیامی را به‌طور غیرمستقیم از آقای دکتور وحید منصوری، داماد مرحوم دکتور محمد‌یوسف، صدراعظم سابق را با خود داشت. از ایشان از طریق تلیفون پرسیده بودند که آیا به‌طرف پشاور و یا کابل حرکت کنند و یا منتظر باشند؛ زیرا گفته می‌شد که گروه پانزده نفری زیر نظر مرحوم دکتور محمد‌یوسف، نخست‌وزیر قبلی وارد میدان عمل می‌شوند.

به جنرال صافی عرض کردم که همه‌روزه با تنظیم‌های مختلف و دفاتر غیرحزبی منظم در تماس هستم و این پرسش هر روز مطرح می‌گردد؛ زیرا برای چندین تن غیر‌رسمی اطلاع آمده که شامل گروه پانزده نفری‌اند و آمادۀ انتقال قدرت از حکومت دکتور نجیب‌الله باشند. به جنرال گفتم: به صراحت و صداقت گفته می‌توانم که با وجود تماس‌ها و جستجوی فراوان کسی را نیافتم تا اطلاع رسمی مبنی بر اشتراک‌ خود را تصدیق نماید و یا برایش رسما اطلاع داده شده تا آماده باشد.

در دفتر نشسته بودم که پوهاند محمدفاضل صاحب‌زاده، معین وزرات معارف حکومت محمد داود و وزیر معارف حکومت پروفیسر برهان‌الدین ربانی همراه با پوهاند محمد‌هاشم مجددی، رییس قبلی دانشگاه کابل که هر دو اشخاص محترم نزد تنظیم‌ها و نهاد‌های مجاهدان مقیم پشاور و اسلام‌آباد به شمار می‌رفتند، در فرانسه و عربستان سعودی زندگی داشتند و منظم میان پاکستان و افغانستان در رفت و آمد بودند، برایم احوال دادند تا خدمت‌ برسم. زمانی‌که به دیدن‌شان رفتم آن‌ها خواستار یک کنفرانس مطبوعاتی شدند. به ایشان مشوره دادم تا با پاریس کلپ شهر پشاور که نقطۀ تجمع ژورنالستان در آن شهر بود، تماس گرفته آن‌ها ترتیب یک کنفرانس خارج از دفاتر را اتخاذ خواهند نمود. کنفرانس مطبوعاتی به کمک ژورنالستان پاکستانی و دستیاران پوهاند مجددی در سالون هوتل گلکسی یا پارک هوتل، نزدیک خیبر بازار شهر پشاور دایر گردید و هر دو دانشمند دربارۀ پروسۀ انتقال قدرت صحبت و خاطر نشان کردند که از طرف منابع مختلف به ایشان گفته شده که در لست پانزده نفری شامل‌اند، اما هیچ‌گونه تماس رسمی برقرار نشده و از سازمان ملل متحد به شدت انتقاد کردند که آن‌ها را در سردرگمی قرار داده‌اند.

با گذشت زمان و نزدیک‌شدن حکومت دکتور نجیب‌الله به سقوط این نام‌نویس پانزده نفری به یک معما تبدیل شده بود و هیچ‌کس نمی‌دانست که حقیقت حرف در کجاست و این شایعه از کجا نشات گرفته است؟

تنظیم‌های محاذ ملی اسلامی به رهبری پیر سیداحمد گیلانی و جبهۀ ملی نجات به رهبری حضرت صبغت‌الله مجددی در میان دانشمندان خارج از حلقۀ پشاور نفوذ فراوان داشتند و ده‌ها تن از نخبگان سیاسی و اداری حکومات قبلی با ایشان در تماس بوده و اگر قرار می‌شد، حکومت بی‌طرف یا عبوری تشکیل شود حتما هواخواهان این دو جناح، نظر به دیدگاه‌های به اصطلاح میانه‌رو بیش‌تر در حکومت سهیم می‌بودند، ولی با تماس‌های مکرری که با سطوح رهبری این دو تنظیم داشتم از طرح سازمان ملل و هیات پانزده نفری اطلاع بیش‌تر نسبت به سایران نداشتند.  

علاوه بر دفاتر و نهاد‌های خارج از حلقۀ تنظیم‌های جهادی، یکی از دفاتر مهاجران افغان به‌نام جبهۀ متحد ملی افغانستان که به ریاست دگروال عبدالله قابل‌خیل، وزیر در منطقه به‌نام درمنگو نزدیک شهر پشاور به نمایندگی از محمدظاهر، پادشاه سابق فعالیت می‌نمود نیز مرجع پرسش ژورنالستان خصوصا رسانه‌های پاکستانی قرار داشت و آن‌ها می‌خواستند تا اشخاصی را که به نمایندگی از شاه سابق در ترکیب این هیات پانزده نفری خواهند بود را بشناسند، اما دگروال عبدالله چندین بار به دفاتر ما مراجعه و خواستار دریافت جزییات شد و اطلاع داد که شاه سابق و نزدیکان او در پاکستان و روم نیز از نام‌نویس شنیده، اما رسما کسی از آن‌ها دعوت ننموده و در خلا معلوماتی قرار دارند.

حکومت کابل سقوط کرد و دو مساله؛ یکی طرح سازمان متحد و دیگر پانزده‌ نفر به اصطلاح بی‌طرف و قابل قبول در‌هالۀ ابهام باقی ماند. در حالی‌که ما در پاکستان و ایران به خوبی می‌دانستیم که نه طرحی وجود دارد و نه نام‌نویس، اما در کابل حتی بلندپایگان حکومت، امیدواری عجیبی به موجودیت طرح داشتند.

زمانی که کابل در آستانۀ سقوط قرار داشت، بنده برای انجام مصاحبه با پروفیسر برهان‌الدین ربانی راهی یکی از دفاتر جمعیت اسلامی افغانستان شدم، واقع در منطقۀ چمکنی در نزدیکی شهر پشاور متصل به شاهراه پشاور-لاهور که به آن جی‌تی‌روز می‌گفتند.

 دفاتر جمعیت اسلامی در منطقۀ چمکنی کمی دورتر از شهر پشاور موقعیت داشت و در آن ساحه علاوه بر دفاتر جمعیت اسلامی، یتیم‌خانۀ مدینۀ منوره به ریاست حبیب‌الله غالب نیز بود. تعمیر این یتیم‌خانه که برایش دارالایتام مدینۀ منوره می‌گفتند، توسط یکی از شیوخ عربستان سعودی به‌نام شیخ احمد جلیدان اعمار و به پسران مجاهدان افغانستان که پدران خود را در جهاد از دست داده بودند، اختصاص داده شده بود.

 دفاتر جمعیت در آن منطقه مجهز به مخابره‌هایی بودند که در یک مدار سلسله‌یی از موج‌ها با قوماندانان خود در آخرین نقاط افغانستان به تماس می‌شدند و چون اوضاع به‌سرعت تغییر می‌یافت، پروفیسر ربانی در یکی از اتاق‌های پهلوی اتاق مخابره جا گرفته بود و از تحولات داخل افغانستان و جبهات در اسرع وقت باخبر می‌شد.

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا