تحلیل

در نکوهش مسخ کلمات

تغییر ادبیات سیاسی تعدادی از کشورها نسبت به طالبان نگرانی بسیاری در پی داشته است

معصومه امیری

یادداشت روز/ طبق تازه‌ترین گزارش انستیتوت اقتصاد و صلح، طالبان مرگ‌بارترین گروه تروریستی در سال جاری اعلام شده و افغانستان در صدر کشورهای متاثر از تروریزم قرار گرفته است. نشر گزارش مذکور مقارن شده با انتساب واژۀ «جنبش» به طالبان در گزارشی، توسط حمید دهقانی، سفیر ایران در قطر که از دیدار با هیات طالبان در دوحه منتشر کرده بود. توییت این سفیر واکنش‌های زیادی به دنبال داشته است.

اغلب کاربران ایرانی و افغان با یادآوری خشونت‌های طالبان، این اقدام سفیر ایران در قطر را نقد کرده اند.

حسین دهباشی، از دیپلومات‌های سابق ایران در افغانستان و نویسندۀ کتاب «افغانستان؛ روزهای سقوط» توییت کرد: «۱۷مرداد ۱۳۷۷، طالبان کنسولگری (سفارت در تبعید ایران) در مزارشریف را اشغال و ۱۱دیپلمات هم‌وطن را با قساوت اعدام کرد و مسوولین ج.ا وعدۀ انتقام سریع و سخت دادند. ۹۹/۹/۹ سفیر ایران در قطر، آن‌ها را جنبش نامید و عکس دیدار با نمایندگان‌شان را در توییتر منتشر کرد.»

دهباشی که از معدود کسانی است که پیش از سقوط سفارت توانسته بود از آن خارج شود، می‌گوید: «طالبان چنان جسارت‌هایی با اجساد دیپلومات‌ها و خبرنگار ایرانی کردند که قلم از بیان‌اش شرم دارد.»

در فهم واژۀ جنبش، اغلب فرهنگ‌های لغت سیاسی، جنبش را گروهی تعریف کرده‌اند که خارج از چوکات نهادهای رسمی سیاسی، هدفی را دنبال کرده و در پی ارتقای آگاهی جمعی و شعور سیاسی مردم در رابطه با موضوعی خاصی هستند. از اینکه آیا این تعریف تناسبی با طالبان دارد یا نه، می‌گذریم. بیشتر بحث‌ها پیرامون این در جریان است که بار مثبتی که این واژه به همراه دارد، موجب تطهیر طالبان از اقداماتی است که چه در گذشته و چه فعلا انجام داده و می‌دهد.

مدافعان تغییر ادبیات ایران نسبت به طالبان معتقدند که عادی شدن روابط آن‌ها به معنای پذیرفتن طالبان به عنوان یک حقیقت در صحنۀ سیاسی افغانستان از سوی ایران است.

کارشناس مطالعات منطقه از ایران که نخواست نامی از او گرفته شود، در صحبت با روزنامه راه مدنیت گفت: «واقعیت این است که علی‌رغم بیست سال تلاش برای سرکوب طالبان بخش‌هایی از افغانستان به‌ویژه در مناطق مرزی با کشور ما، تحت کنترل طالبان است. من فکر نمی‌کنم ایران در گفتگو و شناسایی طالبان عجله‌یی داشته و از سایر کشورها سبقت گرفته باشد.»

او با تاکید می‌گوید: «هیچ کشوری بیشتر از امریکا از طالبان ضربه نخورد، اما می‌بینید که با آن‌ها به توافق رسیده‌اند.»

از این کارشناس می‌پرسم که این چرخش سیاسی که شما معتقدید که تنها مختص ایران نیست، چقدر به معنای تغییر ماهیت طالبان است؟

«حتی اگر این تغییر رویکرد بین‌المللی بر مبنای تغییر ماهیت طالبان نباشه، قطعا با امید به مسوولیت‌پذیر کردن طالبان صورت می‌گیرد.»

ادبیاتی که در طول این دو دهه نسبت به طالبان اتخاذ شده، همواره بحث‌برانگیز بوده است. در سال۲۰۰۶، استفاده از اصطلاح شورش‌گر در مورد این گروه توسط نیروهای امریکا و ناتو، نگرانی‌هایی نسبت به هویت‌سازی برای طالبان را مطرح کرد. در آن زمان بسیاری از سیاست‌مداران کشور معتقد بودند که این مماشات به آن‌ها این پیام را می‌رساند که روزی پذیرفته خواهند شد. به نظر می‌رسد بعد از ۱۴سال گویا این نگرانی‌ها بی‌‍جا نبوده است.

نظر بشیر بیژن، تحلیل‌گر سیاسی ساکن کابل را در رابطه با این تغییر ادبیات جویا شدم. او معتقد است که ایران با آشنایی کامل به زبان فارسی، کلمۀ جنبش را با نیت جایگاه‌سازی آن در مورد طالبان استفاده کرده است.

بیژن با اظهار اعتراض و سوظن به ایران می‌گوید: «اگر این تغییر ادبیات با سیگنال‌های مثبت و کاهش خشونت از طرف طالبان نسبت به مردم ما همراه بود، شاید قابل پذیرش می‌بود، اما با وضعیت فعلی تنها موجب نگرانی است.»

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا