تحلیل

عقب‌نشینی وزارت معارف تکتیکی یا واقعی؟

سخنگوی وزارت معارف می‌گوید، نگران نباشید با مکاتب کاری نداریم

معصومه امیری

یک‌شنبه صفحۀ فیس‌بوک وزارت معارف سه متن را در فاصلۀ زمانی نیم ساعته، به نشر رساند. عناوین این مطالب به ترتیب، جایگاه محوری اسلام در اصلاحات جدید وزارت معارف، پروسۀ انکشاف نصاب با غرض در نظر گرفتن دید اسلامی در تمام بخش‌های سیستم تعلیم و تربیه و عنوان متن آخر که جنجالی‌ترین این سه بود، تغییر ساختار وزارت معارف برای محور قرار دادن اسلام است.

مهم‌ترین مطالبی که در این سه متن ذکر شده به شرح زیر است.

متن اول: «ما باید اطفال را طوری آموزش و پرورش دهیم تا در جهان مدرن با داشتن جهان بینی و دید اسلامی زندگی و فعالیت کنند. هدف وزارت معارف برای شاگردان فراهم ساختن تعلیم و تربیه باکیفیت در مطابقت با معیارات اسلامی و بین المللی با در نظرداشت فرهنگ و عنعنات پسندیده جامعه افغانی می‌باشد تا درشاگردان هویت قوی اسلامی و افغانی را ایجاد و پرورش دهد.»

دوم: «وزارت انکشاف نصاب تعلیمات عمومی و تعلیمات اسلامی را تحت یک ریاست یک‌جا نموده است. وزارت در بخش‌های عقیده، فقه و تذکیه نفس از متون معتبر اسلامی استفاده خواهد نمود.»

«وزارت دست‌آوردهای علمای اسلامی را در بخش ساینس و ریاضیات در نصاب مدنظر خواهد گرفت تا اینکه جهان‌بینی اسلامی را از طریق این مضامین نیز تقویت نماید. وزارت متون معتبر ادبیات کلاسیک را که با جهان بینی اسلامی پیوند دارند، در بخش مضامین زبان استفاده خواهد نمود.»

 سوم: «قبلاً تعلیمات عمومی مسوولیت تمام تعلیمات ابتدایی و ثانوی را به عهده داشت ولی تعلیمات اسلامی تنها در قبال مدیریت دارالحفاظ و مدارس مسوولیت داشت. این تفکیک، جایگاه اسلام را در حاشیه قرارداده بود.

وزارت معارف مساجد را در ایکوسیستم تعلیمی شامل نموده که بر اساس آن شاگردان صنوف ۱ – ۳ تعلیمات خویش را در مناطق که دسترسی به مکاتب وجود نداشته باشد از مساجد محل خویش فراخواهند گرفت.»

در بین این سه اطلاعیۀ رسمی وزارت معارف، تحصیل شاگردان صنوف اول تا سوم در مساجد بیش از همه اسباب طنز و توجه مردم گردید، اما نقل‌های یادشده بسیار جدی‌تر از موردی است که رسانه‌یی شد.

بااینکه در متن اولیه جملۀ «شاگردان صنوف ۱ – ۳ تعلیمات خویش را از مساجد محل خویش فراخواهند گرفت» آمده و پس از بالاگرفتن بحث‌ها در این مورد، عبارت «در مناطق که دسترسی به مکاتب وجود نداشته باشد» به این متن اضافه شد، نجیبه آرین، سخنگوی وزارت معارف در پاسخ به این سوال که آیا این را باید عقب‌نشینی وزارت معارف تفسیر کرد؟ به کلی اضافه شدن این جمله را منکر شد و گفت که ویرایشی صورت نگرفته است.

آرین در شرح این سه اطلاعیه اضافه کرد؛ چون معینیت تعلیمات اسلامی به ریاست عمومی مبدل شده این فرض در میان تعدادی شکل گرفت که ممکن است این بخش نادیده گرفته شود، در حالی که در زمان معینیت آن، از لحاظ تقسیم منابع ما توانایی رسیدگی درست به تمام بخش‌ها را نداشتیم.

سخنگوی وزارت معارف گفت که نظر به نیاز و تقاضامندی مدارس، حجم و محتوای کتاب‌های مدارس و دارالحفاظ‌ها می‌توان تغییراتی با مشوره ریاست عمومی تعلیمات اسلامی صورت بگیرد.

او تاکید می‌کند که همۀ اطلاعیه‌ها و موارد منتشر شده تنها مربوط به مدارس و دارالحفاظ‌ها خواهد بود و هیچ‌گونه رویکرد دینی نسبت به مکاتب اتخاذ نشده است.

در رابطه با چگونگی مدیریت و نظارت بر مساجدی که قرار است برای آموزش اطفال ( که دسترسی به مکاتب ندارند) استفاده شوند ، آرین اعلام کرد که در این مساجد، نه علمای دین، بل معلمان تدریس خواهند کرد که در استخدام یا قرارداد وزرات معارف هستند و نصابی را ارایه می‌دهند که در سایر مکاتب ارایه می‌شود.

خانم سخنگو همچنین هرگونه فشار بیرونی بر این وزارت برای اسلامیزه کردن سیستم آموزشی کشور را رد کرد.

انکاری که موجب تناقض‌گویی مشخص نجیبه آرین شد احتمالا به دلیل فشار افکار عمومی است، اما اگر این انکار مقطعی و برای آرام کردن این فشارها باشد، موجب نگرانی است. نگرانی از این جهت که کودکان در سنین پایین به دلیل ناتوانی در تشخیص خوب و بد آن هم از طریق متون دینی و دیدگاه‌های ایدیالوژیکی ممکن است در دام گروه‌های افراطی بیفتند و یا گروه‌های تروریستی با استفاده از این پیش‌زمینه، از کودکان به‌عنوان جنگجو در حملات انتحاری استفاده کنند.

به باور کارشناسان مسایل آموزشی، آموزش کودکان مبتنی بر قرائت‌های دینی و ایدیالوژیکی امر جدیدی نیست. دولت‌های فاشیستی ایتالیا، آلمان، جاپان نیز آموزش کودکان را بر پایه اصول ایدیالوژیکی خود روی دست گرفته بودند که پیامد آن جنگ، ویرانی و سرخوردگی یک نسل شد.

نمونۀ دیگری که آموزش مبتنی بر قرائت‌های دینی را ناکام نشان می‌دهد، پاکستان و بعضی از کشورهای عربی نظیر عربستان و مصر است که افغانستان بیشترین آسیب را از نظام‌های آموزشی خشک و سخت آن کشورها به نام اسلامی دیده است. حال آن که عربستان و مصر پس از مشاهده نتایج مخرب آموزش مبتنی بر دیدگاه‌های ایدیالوژیکی درحال تغییر و اصلاح نظام آموزشی خود و قراردادن آن بر اصول یافته‌های علمی هستند. مساله دیگری که جای نگرانی دارد این است که آموزش مبتنی بر ایدیالوژی حتی اگر جنبۀ معلوماتی داشته باشد، باز هم باعث سلب تفکر مستقلانه و خلاقانه می‌شود؛ زیرا ایدیالوژی بر اساس ارزش‌گذاری قطبی استوار است و افراد در برخورد با مسایل و قضایای مختلف از پیش با عینک داوری و پیش‌فرض‌های ثابت برخورد خواهد کرد و نه مبتنی بر شک و تردید و تلاش برای یافتن پاسخ مسایلی که با آن مواجه می‌شود.

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا