مقاله

صلح و قاچاق!

شکی نیست که بخش اصلی پشتوانۀ جنگ افغانستان را بازار زیرزمینی و تجارت سیاه پوشش می‌دهد، بازاری که علت ادامه جنگ است؛ زیرا هر قرارداد صلحی، شلیک راکتی به شقیقه این مارکت پرسود جهانی است.

رییس‌جمهور غنی پیش از ریاست جمهوری‌، در چند سخنرانی این واقعیت را تشریح کرد. او گفت که چگونه با آمدن نیروهای بین‌المللی، کشت و توسعه مواد مخدر با چه درصد بالایی افزایش یافته است و چگونه تنها دو درصد از این پول – که بالغ بر هشتاد میلیارد دالر تخمین شده- به افغانستان می‌رسد و باقی آن سهم تاجران مواد مخدر است.

مواد مخدر یکی از اقلام این بازار تلخ کثیف، تجارت و قاچاق اسلحه و تجارت و قاچاق انسان و پول‌شویی دیگر اضلاع این مربع شوم هستند.

انفجاری که چند روز پیش در مدرسه دینی کویته رخ داد و به مرگ قاضی‌القضات طالبان و چند چهرۀ ارشد دیگر این گروه انجامید، باید در همین راستا دید تا در راستای مسایلی دیگر چون اختلاف فکری دو شعبه بنیادگرا.

در حقیقت، جنگ اصلی بر سر پول سیاهی است که این روزها مهم‌ترین بخش مذاکره طالبان با امریکایی‌ها را دربرمی‌گیرد. توافق صلح از یک طرف ناگزیر است؛ زیرا این بازی جنجالی شده و از طرفی نیز شبکه‌های جهانی این تجارت سیاه نمی‌توانند سود خود را نادیده بگیرند.

بازیگران این تجارت از برخی گروه‌های داخلی، همسایه‌های افغانستان تا باندهای بین‌المللی را شامل می‌شود که عقاید اسلامی چوب سوخت همه آن‌هاست؛ از «آی‌اس‌آی» تا سپاه پاسداران که هر دو از این ناحیه سودهای هنگفتی به‌دست می‌آورند تا همسایه‌های شمالی و باندهای روسی و غربی.

بسیاری می‌پرسند که علت همراهی روس‌ها، سپاه پاسداران، «آی‌اس‌آی»، امریکا و ناتو در جنگ افغانستان چیست و بسیاری نیز تعجب می‌کنند که چگونه روس‌ها و ایران در افغانستان، مثل عراق و سوریه وارد تقابل با ناتو و غرب نشدند؟

آنان این عدم تقابل را به حسن ‌نیت تعبیر می‌کنند؛ درحالی‌که راز این همکاری جادویی تنها در همین سود مشترک سیاه نهفته است.

محموله‌های وسیع مواد مخدر و حالا نه تریاک که حتی هرویین کارخانه‌های هلمند چگونه از مسیر ایران به سلامت به ترکیه و از آنجا به غرب و یا از آسیای میانه با آرامش ‌خاطر به روسیه و از آنجا به غرب می‌رسد، آن‌هم در کشورهایی با سخت‌گیرانه‌ترین قوانین و قواعد امنیتی؟!

این طبیعتاً بدون همکاری‌های داخلی و سود مشترک همۀ بازیگران میسر نیست، همان‌طور که در قاچاق اسلحه و انسان هم کمابیش مشترکاً همه سود می‌برند.

فروش اسلحه روسی در هر کوچه و قریه افغانستان، اتفاقی میسر نیست، همان‌طور که تجارت انسان در بازار امارات متحده و عمان.

هیچ‌وقت مطبوعات ما وارد این مقوله‌های خطرناک نمی‌شوند، این‌که چگونه نوجوانان افغان در بازارهای قاچاق انسان فروخته می‌شوند و بالاخره مهم‌تر از همه، فضای مبهم و جنگی افغانستان، مهم‌ترین بازار پول‌شویی جهان است. بلندمنزل‌های رو به افزایشی که در هر گوشه‌وکنار کابل هر روز سر برمی‌آورند و موترهای زرهی گران‌قیمتی که در پاریس نیز کم‌تر دیده می‌شود؛ اما در افغانستان در حال افزایش است.

این بخشی از ظاهر پولی است که از عربستان تا قطر و از طریق پاکستان به آسیای میانه رفته و پس از سفیدشدن بازمی‌گردد؛ نهادهای خیریه‌یی که خیریه نیستند و شرترین بازار سیاه را مدیریت می‌کنند، همه بخشی از این قصۀ مگو هستند.

اکنون اما در آستانه یک تحول تاریخی، دولت افغانستان تنها مانده است. کشورهای مختلف درگیر این بازی، سهم کنونی و آینده خود را جستجو می‌کنند و تقابل این منافع به حوادثی خونین می‌انجامد. برای همین عجیب نیست در مدرسه‌یی دینی، افزون بر قاضی‌القضات طالبان، عده‌یی از تاجران مواد مخدر هم جنازه‌های‌شان ردیف شده است.

دولت افغانستان، احتمالا قصه‌یی را می‌داند که نمی‌تواند بیان کند و از طرفی باید آن را به نفع مملکت مدیریت کند؛ نفعی که خیلی متفاوت از مثلاً پول‌های سیاه گمرک و رشوت است.

دولت، یک‌تنه ایستاده است تا افغانستان از تبعات این بازی خونین در امان باشد؛ به همین علت با اصرار بر افغانی‌شدن گفتگوها، در پی توافق صلح دایمی است؛ زیرا توافقات روی کاغذ بدون حل مسئله بنیادی پشت‌سر، تنها فریب روند صلح است؛ جنگی که با بازی کارتل‌های جهانی و تجاری سیاه بین‌المللی ادامه دارد بدون تأمین نفع طرف‌های بازی تمام نخواهد شد؛ این جنگ، صلحی به همین مقیاس می‌طلبد ورنه باید بیش از این، شاهد خبرهای خونین از میان طالبان و حواشی آن باشیم.

درک درست صورت‌ مسئله و بازیگران آن، می‌تواند به فهم و حل مشکل کمک کند؛ اما با ساده‌سازی آن، جز خون نتیجه‌یی بیشتر در پی نخواهد داشت.
سلیمان انتظار

نوشته‌های مشابه

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا