مقاله

«لذات فلسفه»

سعادت‌شاه موسوی

انسان، این موجود اندیشمند، هیچ‌وقت از حکمت، فلسفه و معناورزی در سرنوشت خویش به‌دور نبوده است. گاهی که تصور می‌کنیم از فهم فلسفی و زیست حکیمانه دور گشته‌ایم؛ با این صحنه مواجه می‌شویم ‌که کم‌سوادترین آدم‌ها، با اشعار خیام و سعدی و حافظ که سینه‌به‌سینه به آن‌ها رسیده،‌ دربارۀ زندگی و فراز و فرودهای آن، اندرزهای حکیمانه زمزمه می‌کنند.

کلام شاعران و عارفان بزرگ زبان فارسی، همواره آمیخته با حکمت و ژرفای معنایی‌اند. زندگی انسان هیچ‌وقت ساده نبوده و نیست و هم‌واره با پیچیدگی‌ها و تاویل‌پذیری‌ها همراه بوده. غفلت از عمیق‌اندیشی و گریز از مواجهه با صورت‌های گوناگون زندگانی، ما را از جاده واقعی زیستن دور می‌دارد.

کتابی که معرفی و پیشنهاد می‌کنم، اثر سنگین و ارجمندی‌ست که به مسایل اساسی زندگی آدمی پرداخته است. در روزهای قرنطینه فرصت مساعد داریم برای مطالعه و اندیشیدن و رهایی. این فرصت مغتنم  را به‌راحتی و با استراحت‌های طولانی از دست ندهیم و به دانایی و معرفت خویش افزونی بخشیم. عصر ما بدون شک، عصر دانایی‌ست و قدرت انسان معاصر در چنبرۀ دانایی اوست.

 در واقع «لذات فلسفه» کتابی پژوهشی در سرگذشت و سرنوشت بشر است. اثر گران‌سنگی از «ویل دورانت»، تاریخ‌نگار و فلسفه‌دان امریکایی. این کتاب نخستین بار در سال ۱۹۲۹میلادی با عنوان کاخ‌های فلسفه چاپ شد. ناشران نام کنونی را به نویسنده پیشنهاد می‌دهند، و در چاپ‌های پس از آن، کتاب با نام لذات فلسفه منتشر می‌شود.

کتاب شامل نظریات خاص ویل دورانت دربارهٔ مسایل اساسی زندگی و سرنوشت بشر است. کتاب لذات فلسفه نخستین بار در سال ۱۳۴۴خورشیدی با ترجمهٔ فارسی از عباس زریاب خویی منتشر شد و چاپ بیست و یکم کتاب در سال ۱۳۸۸ روانهٔ بازار گردید.

این کتابِ پنجصد صفحه‌یی در ۹بخش و ۱۲۶گفتار تنظیم شده‌است. عنوان برخی گفتارها چنین است: «عصر زیست‌شناسی، نسبیت اخلاق، روابط جنسی و اخلاق، تحول زناشویی، زیبایی چیست، بیان نژادیِ تاریخ، مرگ اقوام، آیندهٔ امریکا، شراب و آزادی، مخارج مدینهٔ فاضله، عرفان، جادوگری، وظیفهٔ دین.»

از سوی دیگر انصافا نباید از کتاب‌هایی که همه مقولات اندیشه را در خود دارند انتظار زیادی داشته باشید. چرا که اگر هم بخواهند، نمی توانند عمیق به مشکلات بپردازند. اما اعجاز و توانایی ویل دورانت همین است، آنقدری که باید، گفته است؛ نه بیشتر و نه کمتر. مشخص است که تنها این نویسنده توانا، به‌گواه تاریخ تمدن، می‌تواند از پس چنین کتاب اصطلاحا آکادمیک به خوبی بربیاید.

بدون تردید کتاب مزبور، اثر فوق‌العاده‌ای است که هر موضوعی را به‌جذاب‌ترین شکل و با جملات کاملا هوشمندانه‌، شکافته تا نسبت به‌زندگی دید واقعی‌تری داشته باشیم.

برای آنان که رغبت ورود به‌عرصه‌ فلسفه را دارند، خواندن این کتاب بهترین راه برای شروع فلسفه است. حتی اگر تصور کنید هیچ علاقه‌یی به‌فلسفه ندارید، این کتاب شما را علاقه‌مند می‌کند.

برای آشنایی ‌بیشتر علاقه‌مندان، قسمت‌هایی از کتاب لذات فلسفه را ذکر می‌کنم و از بحث و تحلیل درباره آن می‌پرهیزم تا برای خوانندگان محترم احساس خستگی دست ندهد.

]در سرتاسر زندگی انسان، «عشق‏» از هر چیز جالب‏‌تر است، تعجب این‌جا است که فقط عده کمی درباره‏ ریشه و گسترش آن بحث کرده‏‌اند. در هر زبانی دریایی از کتب و مقالات ، تقریبا از قلم هر نویسنده‏‌یی درباره عشق پیدا شده است و چه حماسه‏‌ها و چه اشعار شورانگیزی که درباره آن به وجود آمده است، با این همه‏ چه ناچیز است تحقیقات علمی محض درباره این امر عجیب، و اصل طبیعی آن، و علل تکامل و گسترش شگفت‌انگیز آن، از آمیزش ساده «پروتوزوئا» تا فداکاری «دانته» و خلسات «پترارک» و وفاداری «هلوئیز، به‏ ابلارد.»[

]داستان‌های هزار و یک شب نشان می‌دهد که سرودهای عاشقانه از قرون وسطی جلوتر بوده، ولی ترغیب عفت و پاکدامنی از طرف کلیسا که او را به علت دور از دسترس‌بودن جذابیت‏ بخشید، مایه نضج غزل عاشقانه گردید، حتی لارشکوفو نویسنده نیش زن می‏گوید: «چنین عشقی برای روح مانند جان برای بدن است» …این استحاله‏ میل جسمانی را به عشق معنوی چگونه توجیه کنیم؟ چه موجب می‏شود که این‏ گرسنگی حیوانی چنان صفا و لطف بپذیرد که اضطراب جسمانی به رقت روحی‏ تبدیل شود. آیا رشد تمدن است که به علت تأخیر انداختن ازدواج‏ موجب می‏شود تا امیال جسمانی برآورده نشود و به درون‌نگری و تخیل سوق داده‏ شود و محبوب را در لباس رنگارنگی از تخیلات امیال نابرآورده جلوه‏‌گر سازد؟ آنچه بجوییم و نیابیم، عزیز و گران‌بها می‏گردد، زیبایی به قدرت‏ میل بستگی دارد و میل با اقناع و ارضاء ضعیف و با منع و جلوگیری قوی‏ می‏گردد.»[

«انقلاب صنعتی علت اساسی تغییر اخلاق و آداب است. توسعه کارخانه‌ها اضطراب و نگرانی افراد را زیاد کرده و به همین جهت ازدواج آنان را به تاخیر انداخته است. این تاخیر ناشایست ازدواج، فحشا را توسعه داده و میلیون‌ها مردم را در تماس‌های محرک شهوت، شرهای جدید به‌هم آمیخته است. کثرت جمعیت سبب شده است که کسی از شهره‌شدن به بدنامی نترسد.»

«همچنان‌که ثروت عهد رنسانس موجب آزادی و تساهل و توسعه هنر گردید، ثروت مملکت ما در عصر ما نیز اصول اخلاقی محکم و خشن مهاجران سابق(به امریکا) را بیش از هر انقلاب ادبی به بی‌بندوباری نفوس از قید جسته بدل کرد. روزهای آخر هفته که برای استراحت و عبادت بود، به ایام عیش و لذایذ دنیوی نامحدود بدل گشت و این خود نشانه بارزی بر تغییر اخلاق و زندگی دور از قید و بند می‌تواند بود.»

«در نظر سقراط بزرگ‌ترین مساله فلسفه این بود که به‌جای علم اخلاق، دینی که به دست فلسفه ویران شده بود، علم اخلاق نوینی بر اساس طبیعی بنا کند.»

«بیکن و داروین و کروپوتکین از روی خوش‌بینی می‌پنداشتند که غرایز اجتماعی از غرایز فردی قوی‌تر است. شاید در خانواده که فداکاری امری طبیعی است و جز عشق و ستایش به محرک دیگری احتیاج ندارد چنین باشد، اما در خارج از این دایره کوچک، دواعی نفس‌پرستی همچنان درجولانند و هر که بیشتر بدود، مسابقه را برده است و فداکاری را برای آن قهرمانی می‌خوانند که نادر است؛ به همبن جهت برای تقویت دواعی اجتماعی وسایل متعددی ازقبیل دین و تربیت و انتشارات و بنای مجسمه در خیابان‌ها برمی‌انگیزند.»

نوشته‌های مشابه

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا