گفتگو

کار می‌کنم تا شوهرم درس بخواند

حلیمه فولاد؛ عضو شورای ولایتی غور است. در جامعه‌‌ای که دیدگاه مردسالارانه حاکم است برای زنان امثال حلیمه، وارد شدن به فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی کار آسانی نیست. اما او یکی از معدود زنان جوانی است که با اتکای به قدرت و اراده شخصی خود توانسته از این مرزها عبور کند. روزنامه راه مدنیت این بار به سراغ حلیمه فولاد در ولایت دوردست و محروم غور رفته و با وی گفتگویی انجام داده که تقدیم خوانندگان می‌شود:

حلیمه چطور به صحنه سیاسی و اجتماعی پا گذاشت؟

علاقه شخصی، حمایت خانواده، همکاری مردم و جوانان و نیاز جامعه امروز ما.

چند ساله هستی و از تحصیل‌ات بگو!

در سال 1366 در قریه «الندر» به دنیا آمدم. سال 1381 به مکتب رفتم. بعد به تعلیم و تربیه غور راه یافتم و سال سوم است که رشته کمپیوتر ساینس را می‌خوانم.

دختران زیادی مثل خودت درغور هستند که پا به سیاست و فعالیت‌های اجتماعی بگذارند، چه انگیزه باعث شد که خودت پیش‌قدم شوی؟

بر بنیاد برخی عنعنه‌ها و رسوم فرهنگی و اجتماعی در ولایت غور متاسفانه خیلی از دخترانی که 12 را می‌خوانند، بعد از آن مجال ادامه تحصیل نمی‌یابند. یعنی رسم رایج به آنان می‌گوید که «زن را چی به درس خواندن و کار کردن!». خیلی احساس رنج و درد داشتم که چرا زنان را چی به درس خواندن و کار کردن؟! این به من انگیزه داد تا وارد کار و فعالیت سیاسی و اجتماعی شوم و حداقل صدایی باشم برای زنان.

یعنی تفاوتی میان مردها و زنان وجود دارد که زنان نباید درس بخوانند و کار کنند؟

هیچ تفاوتی در این مورد نیست.

پس چرا زنان کمتر در صحنه‌های سیاسی و اجتماعی غور حضور دارند؟

مهم‌ترین دلیل‌اش پایین بودن سطح سواد است. اگر جامعه به آگاهی برسد و همه حقوق خود را بشناسند به طور قطع چنین مشکلی وجود نخواهد داشت.

منظور پایین بودنِ سطح سواد عمومی است؟

شاید در مرکز غور زنانی در اداره‌ها مشغول کار باشند اما در میان قریه‌های دورتر زنان اصلا از خانه بیرون نمی‌شوند. حتا دختری که 7 ساله شد و به مکتب هم که باشد او را از مکتب می‌کشند تا در خانه زندگی کند. یعنی تو کلان شدی! تو را به درس خواندن چکار! اگر آن آقا و مردی سطح سوادش بالا باشد حتمن اعضای خانواده خود را به درس خواندن تشویق می‌کند. متاسفانه پایین سطح سواد و وجود عنعنه‌های ناپسند سطح سواد زنان را نیز خیلی در حد پایینی نگه داشته است.

خانواده خودت چقدر به این رسم و رواج‌ها پابندی دارد و یا از سنت‌های ناپسند عبور کرده است؟

پدر من ماستری دارد و تحصیل‌کرده است. ماستری خود را از روسیه گرفته. مادرم هم در دوره خود تا صنف هشتم را خوانده است که بعد به خاطر شرایط نامساعد سیاسی و نظامی به تحصیل ادامه داده نتوانسته. خوش‌بختانه سه خواهر و چهار برادر هستیم و همگی درس می‌خوانند. یکی از خواهرانم به طب هرات قبول شده و دیگران هم برابر با سن‌شان درس می‌خوانند.

جدای از بحث سواد و درس خواندن که در خانواده‌ات مشکلی وجود ندارد، درباره ازدواج‌های اجباری، زیر سن، بدل و … دیدگاه خانواده‌ات چگونه است؟

خوش‌بختانه در خانواده خودم این مسایل هیچ وجود ندارد. وقتی به خانواده ما پای خواستگار می‌رسد، اولین کار پدرم گرفتن نظر خودمان است؟ می‌گوید که رضایت دارید یا ندارید؟

از دیدگاه خودت یک دختر در چه سنی باید ازدواج کند؟

خیلی خوب است که بالاتر از 20 سال باشد.

خودت ازدواج کرده‌ای؟

بلی، چهار سال از عروسی‌ام می‌گذرد و یک فرزند هم داریم. صنف نُه بودم که نامزد شدم و پس از فراغت از مکتب عروسی کردم. همسرم از انجنیری هرات فارغ شده و از لحاظ فامیلی پسر عمه من می‌شود. انتخاب خودم هم همین بوده است.

در محیطی که زندگی می‌کنی چقدر دیگران روی پدرت و فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی‌ات تاثیر داشته‌اند؟ آیا ممانعت‌هایی وجود داشته است؟

من در 12سالگی به صنف اول شامل شدم. بودند کسانی که فکر می‌کردند کسی که در شوروی درس خوانده، به تعبیری کافر شده، همین نگاه متاسفانه در مورد دیگر اعضای خانواده هم وجود داشت. حتا اعضای نزدیک فامیل هم به پدرم می‌گفتند دختر را چی به درس خواندن و کار کردن؟! اما خودشان به مرور زمان همه فرزندان خود را به درس خواندن روان کردند. حتا همانی که سخت‌گیرترین بود هم فرزندان خود را به مرکز غور تبدیل کرده تا درس بخوانند. حالا دخترش صنف 12 و پسرش صنف 10 را تمام می‌کند.

حالا که رای آوردی و عضو شورای ولایتی شدی، فکر می‌کنی به آرزوهایت رسیده‌یی؟

شورای ولایتی یک پل ارتباطی میان مردم و دولت است، از این آدرس می‌خواهم صدای جوانان و زنان را تمثیل کنم و مهم‌ترین آرزویم این است که دیگر در جامعه ما تعیضی میان دختر و پسر وجود نداشته باشد.

بعد از ختم این دوره شورای ولایتی چه تصمیم داری؟

امیدوارم عملکرد درستی داشته باشم تا باز هم اعتماد مردم را به دست آورم.

در شورای ولایتی یا مجلس نمایندگان؟

بلی. وقتی بتوانم رای مردم را در رفتن به شورای ولایتی به دست آورم، در آینده نیز تلاش می‌کنم این رای را در رفتن به مجلس نمایندگان به دست آورم.

افق دید زنان را بالاتر می‌بینی یا مردها را؟

خوب. هر کس ممکن است به اندازه خود دیدگاه‌ها و خواست‌هایی داشته باشد اما به شخصه تلاش می‌کنم مثبت بیندیشم و برای آینده بهتر خود و هم‌وطنانم کار کنم. به همان اندازه که سطح آگاهی یک آدم بالا می‌رود به همان اندازه هم افق دید آدم‌ها بالا می‌رود.

فکر می‌کنی چقدر زمینه رشد برای زنان، تو و امثالت در غور وجود دارد؟

البته زمینه رشد کم است و زنان را کمتر حمایت می‌کنند. فضای این جا هم خیلی مردسالار است، اما به این باور باید برسیم که ما هم می‌توانیم.

برای شکستاندن و یا عبور از دیدگاه مردسالارانه چه راه‌هایی وجود دارد؟

وقتی سطح سواد پایین باشد، خیلی مشکل است که توقع داشته باشی این دیدگاه بشکند. یکی از راه‌های مهم، اراده و خواست خود زنان است. اگر ما به چنین روندی اتکا کنیم و همیشه به خواست دیگران بلی بگوییم به طور قطع نمی‌توان ادعا کرد که عبور از دیدگاه‌های مردسالارانه آسان است. اما اگر خود ما بخواهیم البته با نیروی سواد و آگاهی، می‌شود خیلی از موانع را از راه برداشت.

یعنی مشکل اساسی، دیدگاه مردسالارانه است؟

بلی. یکی از مشکل‌های جامعه ما در ولایت غور همین است. وقتی زن اجازه بیرون رفتن را ندارد، این چه چیزی را حکایت می‌کند؟ این دیدگاه متاسفانه در اکثر خانواده‌ها وجود دارد. زنانی را می‌شناسم که سال‌ها اجازه نیافته‌اند به بیرون از خانه، حتا به خانه پدرشان بروند.

همسرت چقدر به خواست‌های شخصی‌ات بها داده؟

چهار سال از ازدواج ما می‌گذرد. همسرم تازه از دانشگاه فارغ می‌شود. در این مدت من خانه پدرم بوده‌ام. اکنون هم در خانه پدرم هستم. هیچ گاهی ندیده‌ام که در این مورد مشکل داشته باشد. در انتخابات شورای ولایتی هم همسرم همه چیز را به پدرم واگذار کرده بود.

پرسش آخر، برای همسرت چه آرزویی داری؟

خیلی آرزو دارم که دوره‌های ماستری و دکتورا را هم بخواند. همان گونه که قبلا بخشی از معاش معلمی‌ام را برای تحصیل همسرم اختصاص داده بودم، حال هم کار می‌کنم تا همسرم بهتر و بیشتر درس بخواند.

 

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا