تحلیل

چرخش سیاست ترکیه در قبال طالبان

در روزهای اخیر رسانه‌ها گزارش‌هایی نشر کردند که در آن‌ها از قول رجب طیب‌ اردوغان خطاب به طالبان گفته شده بود که به اشغال‌گری‌‌های‌شان پایان دهند.

اظهارات اردوغان پس از آن منتشر شد که وی پس از دیدار با جوبایدن، همتای امریکایی خود گفت که تصمیم در مورد میدان هوایی کابل گرفته شد؛ در حالی‌که قبلا گروه طالبان در واکنش به حضور نیروهای ترکی گفته بودند، حضور آن‌ها پس از تکمیل ‌شدن روند خروج نیروهای خارجی، نزد آن‌ها به‌معنای اشغال‌گر خواهد بود.

به نظر می‌رسد ترکیه سیاست خارجی خود را بازبینی کرده و می‌خواهد سهم‌ فعال‌تر در منطقه بازی کند. این کشور که در جهان، آشکار یا پنهان داعیه‌دار رهبریت جهان اسلام است، در پی گسترش و عمیق‌تر کردن نفوذش در کشورهای اسلامی است. روی این دلیل، افغانستان میدان خوبی در راستای نقش فعال ترکیه در منطقه به‌حساب می‌آید.

این کشور که خوش‌بین به موافقت کشورهای اعضای پیمان ناتو و پشتیبانی پاکستان، برای ادمه حضور ترکیه در افغانستان بود، انتظار نداشت با مخالفت جدی طالبان مواجه شود. روی همین دلیل، با احتیاط بیش‌تر وارد عمل شده بود.

مارشال دوستم، یکی از فرماندهان شناخته‌شده در شمال کشور است که رابطه تنگاتنگی با ترکیه دارد. جبهات جنگ در ساحات تحت نفوذ دوستم در شمال کشور، پس از مطرح شدن ادامه حضور ترکیه در افغانستان و خبر مریضی دوستم، سردتر شد و به نظر می‌رسد، تنها حالت دفاعی اختیار کرده است.

این درحالی ا‌ست که در این مدت، طالبان ولسوالی‌های زیادی را از کنترول دولت خارج کرده و در اختیار گرفتند. به نظر می‌رسد ترکیه با برخورد محتاطانه می‌خواست به طالبان چراغ سبز نشان دهد و به همین دلیل ممکن است از دوستم خواسته باشد در مقابل طالبان اندکی نرمش نشان دهد.

عجیب نیست که نزدیک‌ترین افراد مارشال دوستم، از جمله دخترش، باری از برگشتن این چهره ضد طالب در شمال خبر داد؛ اما عملا دیدیم که چنین چیزی اتفاق نیفتاد. این مسایل حتا اگر با مشکلات صحی آقای دوستم مرتبط باشد، نمی‌تواند با موضع محتاطانه ترکیه در قبال طالبان بی‌ربط باشد.

ترکیه در اوایل، دچار سطحی‌نگری شده بود. با شریک کردن پاکستان در گرفتن مسوولیت میدان هوایی کابل می‌خواست از نفوذ آن ‌کشور بر طالبان سود ببرد؛ اما فراموش کرده بود که سیاست پاکستان در قبال بعضی کشورها، از جمله افغانستان، دارای خطوط سرخی است که آن ‌کشور تحت هیچ شرایطی تاکنون از آن عبور نکرده است. این خطوط سرخ تنها در دو صورت قابل بازنگری است؛ تمکین سیاست‌مداران افغانستان در امور سیاست خارجی به پاکستان و حل بنیادی مساله خط مرزی دیورند. در غیر این دو صورت، حتا امریکا و جامعه جهانی که از قابلیت خیلی بیشتری برای اعمال قدرت بر پاکستان برخوردارند، نتوانستند از نفوذ این کشور بر طالبان استفاده آن‌چنانی کنند.

پاکستان با آن‌که بارها اعلام کرده طرف‌دار صلح در افغانستان است و تلاش می‌کند به روند صلح افغانستان کمک کند؛ اما هرگز به این  گفته‌های خود متعهد نبوده است. وقتی جامعه جهانی نتوانستند پاکستان را وادار به اعمال نفوذ بر طالبان در راستای صلح افغانستان کنند؛ محال است ترکیه این کار را بتواند.

موضع طالبان در مقابل دوام حضور ترکیه و عدم همکاری پاکستان در قبال اعمال نفوذ بر طالبان، به نظر می‌رسد خشم اردوغان را برانگیخته باشد. موضع‌گیری اخیر او و اشغال‌گر خواندن طالبان، نشان‌دهنده خشم وی است. اکنون احتمال آن زیاد است که شاهد چرخشی در سیاست ترکیه در قبال افغانستان باشیم. این چرخش ممکن است مقاومت‌ها را در شمال علیه طالبان تقویت کند و دوستم دوباره به میدان نبرد برگردد.

دوستم که بارها نشان داده از توانایی خوبی برای مقابله با طالبان در ساحات تحت نفوذش برخوردار است، این بار نیز طالبان را شکست خواهد داد. همین‌ گونه شکست طالبان که از مناطق مرکزی کلید خورده است، در سراسر شمال گسترش خواهد یافت؛ چون پراکندگی نیروهای طالبان تندرو، به آسانی زمینه شکست‌شان را مهیا خواهد کرد.

این‌که دوباره نیروهای نظامی خارجی به کشور اعزام شوند، قابل تصور نیست. یگانه راه ترکیه که به‌دنبال سهم فعال در تحولات کشورهای منطقه است؛ بسیج افراد بانفوذ علیه طالبان است. طالبان به نسبت نداشتن نفوذ قوی مردمی در شمال و مرکز کشور، از این ساحات شکست خواهند خورد؛ اما چالش اصلی فراراه ترکیه جنوب کشور است.

از آن‌جا که دوام حضور ترکیه در افغانستان، ظاهرا تنها برای تامین امنیت میدان‌ هوایی کابل است، پس دست باز برای اعمال نفوذ به جنوب نخواهد داشت. در این صورت، جنوب آزمون واقعی حکومت برای پیروزی جمهوریت بر امارت خواهد بود. اگر حکومت بتواند طالبان را در جنوب شکست دهد، چالش جنوب برای ترکیه و حکومت حل خواهد شد.

پس از آن طالبان یا به صلح تن خواهند داد و یا در نقش مخل امنیت،‌ همان‌ گونه که در طول بیست سال نقش داشتند، باقی خواهند ماند. تنها در صورت بد بازی کردن آقای غنی و حلقه نزدیک به‌ او می‌باشد که ممکن است فرصت بهتری برای طالبان به وجود آورد.

طاهر احمدی

نوشته‌های مشابه

یک دیدگاه

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا